آسيب شنـاسی يک شکست
علی ميرفطروس
*با توجـّه به اينكه: «در تيرهترين روزهای رابطــهء شاه و مصدّق، شاه با روی كار آوردن زاهدی از راه كودتای نظامی مخالفت مینمود»، آيا میتوان رويدادهای منجر به سقوط دولت مصدّق را يك «كودتا» ناميد؟
*علّت ممنوعيـّت تظاهرات ضدسلطنتی توسط مصدّق يا فراخواندن هوادارانش برای تَرك شهر يا ماندن در خانههای شان در روز 28 مرداد و يا ـ خصوصاً ـ علّت پاكسازی خيابانها از هواداران حزب توده از شامگاه 27 مرداد چه بود؟
*اين كتاب، همدلی با دولتمرد يا دولتمردان برجستهای است كه با همــهء ضعفها و ظرفيـّتهای خويش، ايران را آزاد و سربلند میخواستند.
*پس از گذشت بيش از 50 سال، «28 مرداد 32» را (به هر نامی كه بناميم) بعنوان يك «گذشته»، بايد به «تاريخ» تبديل كرد و آن را «موضوع» مطالعات و تحقيقات منصفانه قرار داد.
نويسنــده با استناد به نظرات دکتر سنجابی و دیگران تأکید می کند که «در 28 مرداد 32 عموم تیپ های ارتش در تهران،به دکتر مصدّق وفادار بودند» و «برای روز 28 مرداد،نه کودتائی برنامه ریزی شده بود و نه – اساساً - مخالفان مصدّق،قادر به اجرای چنین برنامه ای بودند. »، نویسنده سپس، در بخش ِ «نقش و نقشهء دیگر ِ مصدّق در 28 مرداد »، نشان می دهد که دکتر مصدّق - با هوشیاری، خِرَدمندی و وطن پرستی بسیار - ضمن انتصاب خواهر زادهء خود (سرتیپ محمّد دفتری) به سِمتِ رئیس شهربانی کل کشور و نیز فرماندار نظامی تهران، و با فراخواندن هواداران خود برای تَرک تهران یا ماندن در خانه های شان در روز 28 مرداد، و یا با عدم درخواست کمکِ مردمی از طریق رادیو (با وجود اصرار و پافشاری دکتر فاطمی و دیگر یاران مصدّق)، کوشید تا ایران را از یک جنگ داخلی برَهانَد و یا از افتادن ایران به چنگ ِ«سپاه عظیم و رزم دیدهء توده ای ها» (بقول بابک امیر خسروی) جلوگیری کند
و.......
در زیر، بخش پایانی دیباچهء کتاب «دکتر مصدّق؛آسیب شناسی یک شکست» را می خوانیم[+].