بـی پـايـان

مسلمانانِ ايران، نام و ننگ را نمی‌ شناسند و از حاکميت ِ دشمنانِ ايران هم شرمسار نمی شوند. مسلمان ِ ايرانی، در ولايت فقيه، موالی است و ايران ستيزان مولای او هستند

Sunday, April 14, 2013

کورانديشی برآيندی از اسلامزدگی است

مـردو آنـاهيــد




پذيرفتن ِ "لا اله الا الله" تنها آغازی برای بردگی است. خشم ِ الله با پذيرفتن ِ "لا اله الا الله" فرو نمی‌نشيند. هيچ کس با گفتن ِ "لا اله الا الله" رستگار نمی‌شود. افزون بر اين هر کس، اين دروغ را بپذيرد، در ريسمان ِ بردگی‌ی الله گرفتار می‌شود.


بسياری از سياست پيشگان، به سخن آزاديخواه، به کردار برده منش هستند. آنها نه ويژگی‌های آزادی و نه ويژگی‌های بردگی را می‌شناسند. آنها در حکومت ِ ولايت فقيه از مردمسالاری‌ی دينی سخن می‌گويند. به زبانی روشن بايد گفت که اينگونه کسان کورانديشانی هستند خردسوخته که توان سنجيدن يا ارزيابی‌ی يک واژه را ندارند. زيرا اين کسان از نابخردی، گمان می‌برند: برآيندی از يک تلخ بُن، در پيوند با پيشوندی خوش، شيرين می‌شود. با روشن بينی و اندکی شکيبايی می‌توان به کورانديشی و خردسوختگی‌ی اسلامزدگان ِ روشنفکر پی‌برد:

حکومت در ولايت ِ فقيه، بسان ِ پيوند ِ شبان با گوسپندان يا بهره کشی‌ی ارباب از بردگان است. فقيه، که جايگاه ِ خليفه را گرفته، شارلاتان يا ابلهی است که احکام ِ شريعت را بر مردمان ِ سرکوب شده فرود می‌آورد.


از اين افيون، "لا اله الا الله"، توفانی از مردم آزاری برخاسته است که هزار و چهار سد سال جهانيان را به زهر ِ نادانی آلوده و آنها را به بيماری‌ی انسان ستيزی و خودستيزی گرفتار کرده است. [+] بیشتر بخوانیــــد

Labels: