مردم سالاری نه مردم رانی است
مـردو آنـاهيــد
مـردو آنـاهيــد
مردمی که به عقيدهای بند باشند آنها گوسفندوار چوبدارانی را به امر خليفه برای راندن ِ ارابهی حکومت، که خودشان آن را میکشند، انتخاب میکنند.
مردمسالاری هنگامی است که فرمانروايان، مردم را سالار بدانند، نه خود را سالار بر مردم بپندارند. داد پروردن و داد خواستن، در هر فرمانروايی، به ميزان ِ آگاهی و به ژرفای نگرش مردمان پيوند دارند.
ستمنامهای(قانون اساسی) که تنها خوشمزه، از روی خوشباوری، همساز با عقيدهی مردم، در دفتری نگاشتهاند و حکمرانان را بيشترين شمار از پيروان ِ همان عقيده بر گزيدهاند، جولانگاهی است برای دروغوندان، دينمداران، مزدوران، انسان ستيزان و شارلاتانهای سياست پيشه، نه زمينهی است برای کشورآرايی. حکومتی که، با شمار ِ برگزيدگانی از انبوه ِ پيروان، زورمند شده است، نسبت به پسماندگیی عقيدهی برگزيدگان، حاکميتی است ستمکار، برده منش، خودفروخته، انسان ستيز و دروغوند. زيرا بيشترين شمار از هر مردمی کسانی هستند که کمترين دانش، کمترين آگاهی، کوتاهترين نگرش و تنگ ترين ديدگاه را دارند. از اين روی دروغوندان هميشه از نيروی انبوه ِ مردمان برای سرکوب ِ سامان ِ مردمی بهره مند میشوند.[+] ادامـــــه
0 Comments:
Post a Comment
<< Home