تمام فلسفه-ی «اسلام» روی نجاسات بنا شده، اگر پایین تنه را از آن بگیرند، «اسلام» روی-هم می-غلتد و دیگر مفهومی ندارد. سرتاسر ممالکی را که فتح [اشغال] کردند، مردمش را به-خاک سیاه نشاندند و به نکبت و جهل و تعصب و فقر و جاسوسی [آدم-فروشی] و دو-رویی و تقیه و دزدی و چاپلوسی [پاچه-خواری] و کون-آخوند-لیسی مبتلا کردند و سرزمین-شان را به-شکل صحرای برهوت درآوردند.میان خودمان بماند، مگر برای ما چه آوردند؟ مذهب [دین اسلامِ] آنها سیکیم خیاردی است، معجون دل به-همزنی از آرا و عقاید متضادی است که از مذاهب و ادیان و خرافات سلف، هول-هولکی و هضم نکرده استراق و بی تناسب به-هم درآمیخته شده است و دشمن ذوقیات حقیقی آدمی و احکام آن مخالف با هرگونه ترقی و تعالی اقوام و ملل است و به-ضرب شمشیر به-مردم زورچپان کرده-اند، یعنی شمشیر بُران و کاسه-ی گدایی است، یا خراج و جزیه به بیت المال مسلمین بپردازید یا سرتان را می بریم.
هرچه پول و جواهر داشتیم چاپیدن، آثار هنری ما را از میان بردند و هنوز هم دست بردار نیستند!
هر جا رفتند همین کار را کردند.
ما که عادت نداشتیم دخترانِ-مان را زنده به-گور بکنیم؛ چندین ملکه از جمله "استر - ایران-دُخت" در ایران پادشاهی کرده-اند. ما برای خودمان تمدن و ثروت و آزادی و آبادی داشتیم و فقر را فخر نمی-دانستیم! همه-ی این-ها را از ما گرفتند و بجایش فقر و پریشانی و مرده-پرستی و گریه و گدایی و تاسف و اطاعت از "
الله" غدار و قهار و آداب کون-شویی و خلا رفتند برایمان آوردند، همه چیزشان آمیخته با کثافت و پستی و سود-پرستی و بی-ذوقی و مرگ و بدبختی است.
چرا ریخت-شان غمناک و موذی است؟ شعر-شان مرثیه و آواز-شان چُس-ناله است؟
چون-که با نُدبه و زوزه و پرستش اموات همه-اش سر و کار دارند.
- برای "عربِ" سوسمار-خوری که چندین سد سال پیش به-طمع خلافت ترکیده، زنده-ها باید تمام عمر به-سرشان لجن بمالند و گریه و زاری بکنند -
در [نیایشگاه] ما بوی خوش عطر [کُندُر و یاس] و عبیر پراکنده است و نغمه-ی ساز و آواز به-گوش می رسد.
در مسجد مسلمانان اولین برخورد با بوی گند خلاست که گویا وسیله-ی تبلیغ برای عبادت-شان و جلب کُفار است تا با اصول این مذهب خو بگیرند. بعد حوض کثیفی که دست و پای چرکین خود-شان را در آن می شویند و به آهنگ نعره-ی موذن، روی زیلوی خاک-آلود دولا و راست می شوند و برای "
الله" خون-خوارشان مثل جادوگران وِرد و افسون می خوانند.
جشن نوروز ما با گل و گیاه و عطر و شادی و موزیک [سُرود و ترانـه] برگزار می شود، عید قربان مسلمانان با کشتار گوسپندان و وحشت و کثافت و خون و شکنجه-ی جانوران انجام می گیرد.
دوره-ی مردانگی و گذشت و هنر-نمایی و دلاوری با "رستم" و "بابک" و "..." سپری شد! در اسلام باید از پهلوانانی مانند «زین العابدین بیمار» و «امام حسین» و «...» که تکیه به نیزه-ی غریبی می کند گرده برداشت، "خــدا"-ی ما مهربان و بخشایش-گر است،
"
الله" جهودی آن-ها قهار و جبار و کینه-توز است و همه-اش دستور کُشتن و چاپیدن مردمان را می دهد و پیش از روز رستاخیز حضرت «صاحب» را می فرستد تا حسابی دخل اُمتش را بیاورد و آنقدر از آن-ها قتل عام بکند که تا زانوی اسبش در خون موج بزند، تازه مسلمان مومنِ دو-آتیشه کسی است که به امید لذت-های موهوم شهوانی و شکم-پرستی آن دنیا با فقر و فلاکت و بدبختی عمر [زندگی] را به-سر بَرَد و وسایل عیش و نوشِ نمایندگان مذهبش را فراهم بیاورد. همه-اش زیر سلطه-ی اموات زندگی می کنند و مردمان زنده-ی امروز از قوانین شوم هزار سال پیش تبعیت می نمایند، کاری که پست-ترین جانور نمی کند. عوض اینکه به مسایل فکری و فلسفی و هنری بپردازند، کارشان این است که از صبح تا شام راجع به شک میان دو و سه و استحاضه-ی قلیله و کثیره و متوسط بحث کنند.
این مذهب [دین اسلام] برای یک وَجب پایین تنه از جلو و عقب ساخته و پرداخته شده، انگار که پیش از ظهور «اسلام»، نه کسی تولید مثل می کرده و نه سرقدم می رفته!
"
الله" آخرین فرستاده برگزیده خود را مامور اصلاح این امور کرد، تمام فلسفه-ی «اسلام» روی نجاسات بنا شده، اگر پایین تنه را از آن بگیرند، «اسلام» روی-هم می-غلتد و دیگر مفهومی ندارد. بعد هم [آخوند-ها]؛ «علما»ی این دین مجبورند از [بـام] صبح تا شام با زبان ساختگیِ عربی سر و کله بزنند و سجع و قافیه-های بی معنی و پُـر طمطراق برای اغفال مردم بسازند و یا تحویل هم بدهند.
سرتاسر ممالکی را که فتح [اشغال] کردند، مردمش را به-خاک سیاه نشاندند و به نکبت و جهل و تعصب و فقر و جاسوسی [آدم-فروشی] و دو-رویی و تقیه و دزدی و چاپلوسی [پاچه-خواری] و کون-آخوند-لیسی مبتلا کردند و سرزمین-شان را به-شکل صحرای برهوت درآوردند.
درست است که «عرب» پست-تر از این بود که از این فضولی-ها بکند و این فتنه را جاسوسان یهودی راه انداختند و با دست خود-شان درست کردند برای این-که تمدن "ایران" و "روم" را براندازند و به مقصود-شان هم رسیدند، اما مثل عصای «موسی» که مبدل به اژدها شد و خود موسی ازش ترسید، این اژدهای هفتاد سر هم دارد دنیا را می بلعد.
دیگر بس است. ایـران مال ایـرانی-ها است.
همین روزی پنج بار دولا و راست شدن جلوی قادر متعال که باید به زبان عربی با او وراجی کرد، کافی است که آدم را توسری خور و ذلیل و پست و بی همه چیز بار بیاورد. بدیهی است که این مذهب [اسلام] دشمن بشریت است، فقط برای غارتگران و استعمار-چیان آینده جان می دهد. پس فساد را باید از ریشه برانداخت.(به موجب شرع مبین؛ کسی که چنین تصورات سخیفی در مخیله-اش بپروراند و یا چنین اسایه ادبی را به ارکان شریعت غرا جایز بشمارد بی شک واجب القتل است و تمام اعقاب و اخلاقش به آتش جهنم خواهند سوخت.)
برگزیده از کتاب: «توپ مرواریــد» - صادق هدايت [
+]