بـی پـايـان

مسلمانانِ ايران، نام و ننگ را نمی‌ شناسند و از حاکميت ِ دشمنانِ ايران هم شرمسار نمی شوند. مسلمان ِ ايرانی، در ولايت فقيه، موالی است و ايران ستيزان مولای او هستند

Thursday, November 18, 2010


بیگانه پرستی دشمنی با خویشتن است

مـردو آنـاهيـد


برای بارور کردن فرهنگ ایران، نخست باید جانوران موذی را، روشنفکران اسلام-فروش را، که تخم-های پلید خود را در ریشه-ی این درخت می‌ پرورانند، از بُن نهاد این فرهنک دورساخت تا تنه-ی این درخت بتواند شاخه-های تازه را بپذیرد و آنها را در جان خود بپروراند. جهانداران به یک مشت روشنفکران از خودبیگانه، با ویژگی-ی ایران ستیزی، نیاز دارند که آنها بتوانند از مردم ایران بردگانی خودکار، زنجیر پرست، بسازند تا نیروی کار و سرمایه-ی ایرانیان به بازار پول و کالای جهانداران سرازیر شود.


بهترین برده فروشان آخوند-ها هستند، آنها هزار و چهارسد سال در این کار ورزیده شده-اند، آنها با ایجاد ترس، از انسانِ آزاد، عبد "الله" می‌ سازند. آخوند-ها می‌ توانند مسلمانان را، که خودستیزترین بردگان هستند، با زنجیر-های شریعت اسلام ، در زمانی کوتاه، به هر سویی، که برای آنها سود بخش باشد، برانند.

اگر کسی خرد خود را بدان گونه آزاد سازد، که بر اندیشه-ی خود فرمانروا باشد، بی گمان او خواهد پذیرفت که انسان نمی تواند در رویداد-های گذشته [*] کوچکترین دگرگونی را ایجاد کند. از این روی، اندیشه-ای که از خِرد روشن برآمده باشد، با واقعیت-های امروز، چه زیبا و چه زشت، در برخورد است.
همانگونه که امروز، برآمدی از واقعیت-های پیشین است، آینده نیز در آمیختن کردار ِ همگان، با واقعیت-های امروز، پدیدار می‌ گردد. انسان روشن-اندیش در این پندار است که چگونه روند دگرگونی-های امروز را در سوی آینده-ای زیبا بگرداند.

[*]- (البته دروغوندان، یعنی آخوند-ها، رویداد-های گذشته را واژگون می نمایند تا کسی در اندیشه-ی دگرگون ساختن آینده نباشد)

فرهنگ ایران به درخت ِ شکوفایی ماند که از بینش نیاکان ما روییده و در همه سو شاخه افکنده و ریشه دوانده است.
گوهر-های برآمده از این فرهنگ را می‌ توان، در نگرش آزادگان جهان، باز شناخت. ولی تنها، شناسایی-ی بینش پیشینیان، نشان ِ گسترش و روشن ساختن ِ دیدگاه ِ تنگ و تاریک ما نیست.
واقعیتی است، هزار و چهار سد ساله، که زشت کیشان ِ فرومایه، سرآمد ِ این درخت را تا گردن بریده-اند و حجرالاسود را (شریعت ِ سیاه سنگ را)، با خشمی ترس-گستر، بر تنه-ی این فرهنگ نهاده-اند.
جانورانی ریز و موذی، نیش زهرآگین خود را در ریشه-های این درخت فرو بُرده و آنها را از رویش باز داشته-اند. این درختِ بی شاخ و برگ، نه سایه دارد، که کسی در سایه-ی او بیآساید، نه شکوفه و بَری می‌ آورد، که پرنده-ای بر آن آواز بخواند.
شیره-ای، که هنوز از تنه این درخت تراوش می‌ کند، یادآور باده-ای است نوشین که نیاکان ما از آن شادکام و سرمست بوده-اند.
ما امروز با ریشه-ی آلوده شده و تنه-ی بی شاخ و بر ِ این فرهنگ روبرو هستیم. واقعیت این است؛ که شاخه-های از هم گسسته و فراموش شده-ی این فرهنگ هرگز بارآور نخواهند شد. کسانی، که با بینش و آموزه-های دیرین سرخوش و سرافرازند، باید بدانند:
ادامــه[+]

Labels: , ,

Sunday, May 16, 2010


عباد الله آزادگان را گردن می‌ زنند


مـردو آنـاهيــد


داد و دادگری، دادخواهی و دادگاه، دادستان و دادور تنها در جامعه-ای مفهوم خواهند داشت که بر شالوده-ی فرهنگ ایران سامان یافته باشد.
اسلامزده، برای بزک کردن چهره-ی "الله"، با دروغ، زشتی-ها و ستمکاری‌های شریعت را می‌ پوشاند. اسلامفروشان تنها کشتن کسی را عادلانه نمی‌ دانند که او گامی فراتر از احکام شریعت ننهاده باشد. ولی آنها کشتن مرتد را عدالت حق می‌ پندارند. آنها سر پیچیدن از ولایت فقیه و بریدن بندهای بردگی و گریختن از زندان ایمان را، که ره بردن به آزادگیست، گناهی بزرگ می‌ شمارند و سزای این گناه را مرگ می‌ دانند.

کشتار جوانان آزادیخواه، در ایران، نشان انسان ستیزی و فرومایگی-ی حکومت اسلامی است. بسیاری از آزادیخواهان و انجمن-های خردگرا خراش-هایی را، که از این جانستانی بر هستی-ی آنها وارد آمده است، با درد و اندوهِ بسیار بازگو کرده-اند. آنها به سخن نشان داده-اند، که از این بی دادگری-ها، بر بیزاری و خشم آنها افزوده شده است و از پایداری-ی پیکار آنها، در راه آزاد ساختن ایران از چنگال خشمآوران خونخوار، کاسته نشده است.
این تنها کشتار و پایان جانستانی-هایی نیست که حکومت اسلامی، بر معیار شریعت اسلام، انجام می‌ دهد. شارع مقدس، جان پیوسته-ی آزادگان را از پیکر ِایرانیان جدا می‌ سازد تا ایرانیان، در پراکندگی و از ترس، بردگی-ی ولایت فقیه را بپذیرند. سرشت درنده خویی، در احکام شریعت، راز پایداری و گسترش اسلام است.

پذیرفتن و خاموش ماندن، در برابر احکام جانستانی، همیاری و همآویی با جلادان اسلام است. کسانی، که کشتار آزادگان را تنها به کارکرد آخوندهای حکومت پیوند می‌ دهند، آنها از آزردن جان انسان بیزار حتا روگردان نیستند، آنها از جانستانی ننگ ندارند، آنها کردار آخوند را زشت می‌ دانند نه جانستانی را. ادامــه[+]

Labels: , ,