بـی پـايـان

مسلمانانِ ايران، نام و ننگ را نمی‌ شناسند و از حاکميت ِ دشمنانِ ايران هم شرمسار نمی شوند. مسلمان ِ ايرانی، در ولايت فقيه، موالی است و ايران ستيزان مولای او هستند

Tuesday, February 09, 2010


پرسشی از آزادگان: مرز نادانی کجاست؟

مردو آناهید



چه بسا کسانی در زندان‌های حکومت اسلامی، که به زنجير بسته شده‌اند، آزادند چون انديشه‌-ی آنها را نمی‌توان زندانی کرد. چه بسياری کسان، که در حکومت اسلامی حکمرانی می‌کنند، برده و گرفتار عقيده-‌ی اسلام خود هستند.
آزادانديشی و دانايی مرز و کرانه‌ای ندارند ولی ای دانايان ايرانی بفرماييد مرز نادانی کجاست؟
آيا باور نداريد که سفره ابوالفضل دادن، درخواست از امام زمان، خودآزاری برای مردگان هزارساله و... خرافات و نادانی است؟ اگر باور داريد، پس چرا فراموش می کنيد که همين مردم با همين اساس و معيار سرکرده-‌ی حکومت اسلامی يا مجاهدين حماس را انتخاب می‌کنند، پس چرا در نقد کردن پسماندگی فرهنگی اين مسلمانان کوتاهی می‌کنيد؟
ادامــه[+]

* * * * *


مرگ حکومت اسلام در سالروز تولدش

سیامک مهـر


اگر ذره ای از خواست ایرانی خود مبنی بر سرنگونی حکومت اسلام کوتاه بیاییم، خون صدها ندا و نداها را آیت الله ها و پدرخوانده های مافیای روحانیت و کارگزاران اصلاح طلب و ملی- مذهبی ِ باند رفسنجانی به مثابه شراب پیروزی انقلاب شکوه مندشان در اعیاد اسلامی و به سلامتی امام زمان خواهند نوشید.
ادامــه[+]
* * * * *


۲۲ بهمن از نگاهی دیگر

میرزاآقا عسگری (مانی)


«انقلاب اسلامی» باید اتفاق میافتاد تا پرده از مردابِ آمیزشِ دین با سیاست و امور اجتماعی بتدریج کنار رود؛ و ٣۰ سال پس از آن، دین گریزی، آخوند ستیزی، سکولاریسم، آزادی عقیده، دموکراسی و عدالت خواهی با مشت و دهان میلیون ها زن و مرد نواندیش ایرانی در شهرهای ایران به حرکتی توفانوار درآید.
ادامــه[+]

Labels: , , , ,

Thursday, January 21, 2010


برخوردی به پیام سید عبد الکریم (سروش)


مـردو آنـاهیـد


پیام "سید عبد الکریم"-ی [که در دیدگاه او، نشانی از "سروش" نیست] با گفتارهای همیشگی-ی او همرنگ و همسو می‌ باشد. ولی، ترس او به روشنی در این نامه[+]، از رسوا شدن اسلام و آشگارشدن جنایات، در پی آیند اوامر الله، دیده می‌ شود.


در هنگامی که، ماسک دروغ از سیمای اسلام کنار زده شود، چهره-ی خشمناک الله بر کسانی آشگار می‌ گردد؛ اسلامفروشان، که کالایی به جز اسلام در دکان خود ندارند، از ترس شکست اسلام و ورشکستگی-ی خود، دست به شعبده بازی می‌ زنند و به پنهان ساختن سیمای اسلام، در تاریک بافته-های خود، می‌ پردازند.

این مردمفریبان، که خود را ناچیز و دروغ می‌ دانند، هنگامی که الله را در پرتگاه مرگ می‌ بینند، باز هم دست به دامان همان الهی می شوند که می‌ خواهند او را از نابودی نجات بدهند. این کسان هم مانند همه-ی مسلمانان خود را گناهکار و در برابر الله خود را بی آبرو می‌ پندارند.
این است که مسمانان برای مردگان هزارساله، که خودشان آنها را خلق کرده-اند، قربانی نذر می‌ کنند تا الله، به آبروی بت‌های به خاک شده-ی آنها، پیکر شکسته-ی اسلام را بازسازی کند.

مُنجی-های اسلام، از خود الله هم، برای اسلام، دلسوزتر هستند و هم از رسوایی اسلام بیشتر از الله می‌ ترسند. آنها برای پوشاندن سیمای اسلام، خواهان هستند که حتا قدرت را از الله بگیرند و به مردگان بت شده بسپارند. زیرا آنها در دکه خود اسلام را می‌فروشند نه الله را.

اکنون که جنایات اسلام، در کردار حکومت اسلامی، بر مردمان بینای جهان آشگار شده است، سید عبد الکریم، مانند اسلامفروشان دیگر، برای پوشاندن انسان ستیز بودن اسلام، شتاب زده شده است. او هم مانند زاهدها راستین دست به کار است تا جنایات آشگار شده را، که بیش از هزارسال بر مردم ایران وارد می‌ شوند، به ریش خامنه-ای و همیارانش ببندد تا، مانند همیشه، خون جوانان ایرانی را از شمشیر الله و از چنگال والیان اسلام پاک کند.
"سید عبد الکریم" از جنایات رسوا شده-ی خامنه-ای با بیزاری سخن می‌ گوید و به همراه این سخنان احکامی را ستایش می‌ کند که آنها تنها بر کشتار مردمان و کردار انسان ستیزان بنیان گرفته-اند. آیا کردار و رفتاری که رسول الله، در زمان خودش، با دگراندیشان داشته است، کمتر از کردار و رفتار خامنه-ای زشت و ننگین بوده-اند؟
ادامـــــــــه[+]

Labels: , , ,