بـی پـايـان

مسلمانانِ ايران، نام و ننگ را نمی‌ شناسند و از حاکميت ِ دشمنانِ ايران هم شرمسار نمی شوند. مسلمان ِ ايرانی، در ولايت فقيه، موالی است و ايران ستيزان مولای او هستند

Monday, July 20, 2009

شـال سبــز و مانـدگاری رژيـم

سـگ سبــز بـرادر شغـالــه

بـابک خنــدانــی[+]


برای پاره کردن زنجيـر بردگی، نهـاد بردگی را بايـد برچيــد.
نمی توان انديشـه –ی ستمگــر را پـذيـرفت و گمـان کرد می شـود با او جنگيـد.
با او همباور بود و بر او پيروز گشت.
چون او رفتار کرد و سر افراز شــد.



“…از هواداران موسوی، هیچکدام به دنبال رهائی ایران از چنگال حکومت اسلامی نیستند. می گوئیم «مرگ بر جمهوری اسلامی»، می گویند «حق نداری این را بگوئی!». می گوئیم «مرگ بر روحانیت»، می گویند «خفه شو!». پرچم شیر و خورشید تکان می دهیم، به سویمان می تازند تا کتکمان بزنند. سیصد دیکتاتور سرکوبگر همصدا فریاد می زنند «مرگ بر دیکتاتور» وُ بی گمان در دل می گویند «زنده باد حاج آقا» وُ یک آرزو دارند آن هم پایداری حکومت ارباب وُ رعیتی که در آن، گروهی کوچک وُ بی مایه، بر انبوهی شایسته ولی افسرده وُ شکست خورده حکومتی پر ستم داشته باشند…“

برای پاره کردن زنجيـر بردگی، نهـاد بردگی را برچينيـم.
نمی توان انديشـه –ی ستمگــر را پـذيـرفت و گمـان کرد می شـود با او جنگيـد.
با او همباور بود و بر او پيروز گشت.
چون او رفتار کرد و سر افراز شــد.
برای قربانی نشدن به دست سودجويان، خط بطلان بر حکومت اسلامی بايد کشيـد.

آنکـه می گويـد «اللهُ اکبــر» تنهـا بـه بردگی شما دوام می بخشــد! خود را از اين دام رهـا سازيـد و آزاده باشيــد.
برای نابودی بيداد برخواسته ايد، پس بیــدادگـر را بزنيـد.
اما بيـدادگر را نخواهيد توانست زدن اگر به جنگ پشتيبانان آنان نرويــد. اينهــا، در هر کوشه ای در کميـن نشستـه اند تا با دروغ های چرب و نرمشان، شما را در دام اهريمن بکشاننـــد. اشک تمساح آنهــا را باور مداشته باشيد و جز به ندای درونتان، به کسی گوش مدهيــد.
ادامــــه جستـار «بابک خنــدانـی»[+]

* * * * *

چه باید کرد؟ چه نباید کرد؟


اعتصاب غذای گروهی از روشنفکران ایران در برابر مقر سازمان ملل متحد، یکی، فقط یکی، از مصادیق عمل جمعی مسالمت آمیز است. همین که گروهی از روشنفکران با شکستن دیوارهای بتونی مذهبی- غیرمذهبی، لیبرال- مارکسیست، و غیره، بتواند در یک اقدام جمعی مشترک مشارکت کنند، یک گام به پیش است. البته این اقدام، فقط و فقط،، معطوف به: "اعتراض به سرکوب سیستماتیک" و "درخواست آزادی زندانیان سیاسی - عقیدتی [اصلاح طلب های حکومتی - خجالتی]" است.
هیچ پرچم و بیرقی بالا نخواهد رفت، هیچ شعاری که به معنای تائید یا نفی گروهی خاص باشد، سر داده نخواهد شد.
شرکت کنندگان در این عمل جمعی، در این خصوص که گامی عملی در اعتراض به بازداشت های سرکوبگرانه ی اخیر بردارند، توافق دارند. در این خصوص هم که کلیه ی زندانیان سیاسی- عقیدتی [اصلاح طلب های حکومتی - خجالتی] باید آزاد شوند، اجماع دارند. مشارکت در این عمل جمعی، به روی همگان گشوده است. عملی که می خواهد "مسأله ی ایران" را در حوزه ی عمومی نگاه دارد.
۲۰ تیرماه ۱٣٨٨ - اکبر گنجی[+]
سعيــد حجـاريـان، نمـاد زندانيـان سيـاسی


متن کامل فرمان، چه باید کرد؟ چه نباید کرد؟ «پاسدار، بازجوی امنيتی "اکبــر گنجــی"»[+]

* * * * *

دیدار موسوی با خانواده ی زندانیان اصلاح طلب

اخبار روز - دوشنبه ۲۹ تير ۱٣٨٨ - ۲۰ ژوئيه ۲۰۰۹
میر حسین موسوی صبح روز دوشنبه به مناسب عید مبعث در جمع خانواده زندانیان سیاسی اصلاح طلب، بسیاری از این زندانیان چهره‌های شناخته‌شده‌ای هستند که سال ها برای این کشور و این نظام زحمت کشیده‌اند.


Labels:

Sunday, July 05, 2009

نسـل کُشـی اسـلامـی در ايــران

خــرداد خـونيــن در ايـران اسـلامــزده




اسامی تعدادی از جان باختگان خـرداد خونيـن در ايـران

1. حسين طهماسبی، 25 ساله، در جريان تجمعات اعتراضي روز دوشنبه 25 خرداد ماه در خيابان نوبهار كرمانشاه مورد حمله‌ی مأموران مسلح وابسته به دولت قرار گرفته و در اثر ضربات وارده جان خود را از دست داد.

2. بهمن جنابی، 20 ساله، 25 خردادماه، شاغل در مغازه نصب و تعمیرات شوفاژ - در تهران کشتـه شــد.

3. مهدی کرمی، 25 ساله، 25 خردادماه، در چهار راه جنت آباد و خیابان کاشانی، بااصابت گلوله به گلو کشته شد.

4. ندا آقا سلطان، 27 ساله، دانشجوی فلسفه، 30 خردادماه، در خیابان کارگر شمالی، تقاطع خیابان شهید صالحی و کوچه خسروی، به دلیل اصابت گلوله نیروهای لباس شخصی به قلب، جان داد.

5. ناصر امیرنژاد، 26 ساله، اهل یاسوج، دانشجوی دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران در رشته هوا-فضا، تاریخ 25 خردادماه در ابتدای خیابان محمد علی جناح در تیراندازی نیروهای بسیج به قتل رسید.


6. فاطمه رجب پور، 38 ساله، 25 خردادماه در خیابان محمدعلی جناح. در تیراندازی نيروهاي امنيتی و بسيج کشتـه شــد.

7. سرور برومند، 58 ساله، در تاریخ 25 خردادماه در خیابان محمدعلی جناح، بـا گلوله های لباس شخصی ها کشتـه شـد.

8. محمد حسين برزگر، 25 ساله، ديپلم شغل آزاد، در تاريخ چهارشنبه 27 خرداد در ميدان هفت تير، به دليل اصابت گلوله به سر جان باخت و در يكشنبه 31 خرداد بعد از تعهد گرفتن از خانواده در قطعه 302 به خاك سپرده شد.

9. سيد رضا طباطبايی، 30 ساله، ليسانس حسابداري، كارمند، در 30 خرداد در خيابان آذربايجان جان به دليل اصابت گلوله به سر باخت و چهارشنبه 3 تير بعد از تعهد گرفتن از خانواده در قطعه 259 به خاك سپرده شد.

10. ايمان هاشمی، 27 ساله، شغل آزاد، شنبه 30 خرداد در خيابان آزادی تهران، جان باخت و چهارشنبه 3 تير در قطعه 259 به خاك سپرده شد.


11. پريسا كلی، 25 ساله فارغ التحصيل رشته ادبيات، به دليل اصابت گلوله به گردن در يكشنبه 31 خرداد در بلوار كشاورز جان باخت و سه شنبه 2 تير در قطعه 259 به خاك سپرده شد

12. محسن حدادی، 24 ساله برنامه نویس كامپيوتر شنبه 30 خرداد به دليل اصابت گلوله بر پيشاني در خيابان نصرت جان باخت و سه شنبه 2 تير در قطعه 262 به خاك سپرده شد.

13. محمد نيكزادی، 22 ساله فارغ التحصيل عمران در سه شنبه 26 خرداد به دليل اصابت گلوله به سينه در ميدان ونك جان باخت و شنبه 30 خرداد در قطعه 257 به خاك سپرده شد.

14. علی شاهدی، 24 ساله، بعد از دستگيری و انتقال به كلانتری در تهرانپارس يكشنبه 31 خرداد به دلايل نامعلوم در كلانتری جان باخت پزشكي قانوني علت مرگ وي را نامشخص اعلام كرده اما خانواده وي معتقدند به علت ضربات باتوم در كلانتري به قتل رسیده است، وي 4 تير در قطعه 257 به خاك سپرده شد.

15. واحد اكبری، 34 ساله، شغل ازاد و متاهل دارای يك دختر 3 ساله در شنبه 30 خرداد به دليل اصابت گلوله به پهلو در خيابان ونك جان باخت و سه شنبه 2 تير در قطعه 261 به خاك سپرده شد.

16. ابوالفضل عبدالهی، 21 ساله، فوق ديپلم برق، 30 خرداد در مقابل دانشگاه صنعتي شريف به دليل اصابت گلوله به پشت سرجان باخت و سه شنبه 2 تير در قطعه 248 به خاك سپرده شد.


17. سالار طهماسبی، 27 ساله، دانشجوی كارشناسی مديريت بازرگانی رشت، شنبه 30 خرداد در خيابان جمهوری به دليل اصابت گلوله به پيشانی جان باخت ودوشنبه 2 تير در قطعه 254 به خاك سپرده شد.

18. فهيمه سلحشور، 25 ساله، ديپلم، يكشنبه 24 خرداد به دليل اصابت باتوم به سر و خونريزی داخلی در ميدان ولی عصر بعد از انتقال به بيمارستان در تاريخ 25 خرداد جان باخت و 27 خرداد در قطعه 266 به خاك سپرده شد.

19. وحيد رضا طباطبايی، 29 ساله، ليسانس زبان انگليسی، چهارشنبه 3 تير در بهارستان به دليل اصابت گلوله به سر جان باخت و 6 تير در قطعه 308 به خاك سپرده شد.

20. كيانوش آسا، دانشجوی ترم آخر كارشناسي ارشد رشته‌ی پتروشيمی، و از نخبگان دانشگاه علم و صنعت ايران در جريان تظاهرات روز دوشنبه 25 خرداد ماه ميدان آزادی تهران در اثر اصابت گلوله توسط افراد موسوم به لباس شخصی جان خود را از دست داد، وی پس از انتقال به کرمانشاه در آن شهر دفن شد.

21. اشکان سهرابی، نوجوان 18 ساله، دانش آموز، شنبه 30 خرداد ماه بر اثر اصابت گلوله ای که از سوی نيروهای امنيتی و بسيج شليک شد، کشته شد. محل جان باختن وی حدفاصل تقاطع رودکی - و سرسبيل بود.

22. فرزاد جشنی، فرزند سید جافر، اهل آبدانان از توابع استان ايلام، محل جان باختن تهران، 30 خردادماه.


23. مصطفی غنیان، دانشجوی مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه تهران، اهل مشهد، زمان فوت 25 خردادماه در کوی دانشگاه تهران به وسیله نیروهای لباس شخصی.

24. نادر ناصری، 30 خردادماه، خیابان خوش، در گورستان بابل به خاک سپرده شد.

25. مسعود خسروی، 25 خردادماه، میدان آزادی، در بهشت زهرا به خاک سپرده شد.

26. مسعود هاشم زاده، 30 خرداد ماه ، تهران، محل دفن شمال کشور

27. ايمان نمازی، دانشجوي رشته عمران دانشگاه تهران، 25 خردادماه ، کوی دانشگاه

28. كاوه علی پور، 19 ساله، شنبه 30 خردادماه ، تهران

29. شیلر خضری، میدان بهارستان، 16 ژوئن 2009 – 26 خرداد 88، بر اثر اصابت گلوله ی نيروهای امنيتی رژیم کشتـه شد.


30. مبينا احترامی، 25 خرداد، 15 ژوئن 2009، آميرآباد تهران، خوابگاه کوی دانشگاه

31. فاطمه براتی، 25 خرداد، 15 ژوئن 2009، آميرآباد تهران، خوابگاه کوی دانشگاه

32. کسری شرفی، 25 خرداد، 15 ژوئن 2009، آميرآباد تهران، خوابگاه کوی دانشگاه

33. کامبيز شعاعی، 25 خرداد، 15 ژوئن 2009، آميرآباد تهران، خوابگاه کوی دانشگاه.


34. محسن ايمانی، کوی دانشگاه 25 خردادماه (نیازمند منابع بیشتر)

خرداد خونین، گزارش تفصیلی نقض حقوق بشر
فعالان حقوق بشر در ایران

خرداد خونین، گزارش تفصیلی نقض حقوق بشر پس از انتخابات در ایران[+]

* * * * *


کشته شدن استاد دانشگاه اهواز
یکشنبه، 14 تیر 1388 - 2009 Sun 05 July

جعفر بروايه، استاد دانشگاه چمران اهواز، دانشجوی دکترای دانشگاه تهران، برای شرکت در امتحانات به تهران رفته بود،
در تظاهرات ميدان بهارستان از ناحيه سر مورد اصابت گلوله قرار می گيرد، پيش از رسيدن به بيمارستان در راه جان سپرد،
جسد آن به خون تپيده توسط يکی از دوستان وی شناسايی و در اهواز تحويل خانواده وی شد. مراسم خاکسپاری در حضور نیروهای امنيتی رژيم انجام گرفت.

* * * * *

مرگ در شکنجه گاه مشهد
دوشنبه، 15 تیر 1388 - 2009 Sun 06 July

مهندس حمید مداح شورچه، در صحن مسجد گوهرشاد مشهد توسط نیروهای امنیتی دستگیر شد، او در مدت بازداشت تحت شکنجه قرار گرفت به دلیل شدت جراحات وارده جان سپرد. پزشکی قانونی علت مرگ وی را خونریزی مغزی اعلام کرده است.

* * * * *

شنبه، 20 تیر ماه 1388 - 2009 Sat 11 July

جوان 19 ساله در زندان اوین به قتل رسید

سهراب اعرابی، 19 ساله، ديپلم پشت کنکــور، روز شنبه 30 خرداد – 20 ژوئن 2009، در تهران دستگيـر و Sohrab Arabiدر زندان اوين زيـر شکنجــه به قتـل رسيـد!
مادر اين جوان در روز سه شنبه 16 تير با گذاشتن كفالت در دادگاه انقلاب هر روز بعد از ظهر منتظر آزادی فرزند ش بود, با وجود اين كه اين مادر می دانست كه فرزندش در زندان اوين است ولی خيلی نگران بود و مي‌گفت می‌ترسم بچه‌ام را بكشند.
از طرف سلاخ قاضی سعيـد مرتضوی، خبر آمد كه «سهراب اعرابی»، در زندان درگذشته است, خانواده اش را خبر كنيد تا جنازه فرزندشان را تحويل بگيرند... - آژانس ايران خبر - ۱۳۸۸/۴/۲۰

* * * * *

گزارش تفصیلی مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران در خصوص رویدادها، نقض حقوق بشر و اقدامات دستگاه امنیتی پس از انتخابات در محدود زمانی 22 خردادماه تا 12 تیرماه سال 1388.

مجموع گزارشات کلی از بازداشت های جمعی افزون بر سه هزار شهروند، ارائه آمار از 34 جان باخته خشونت های اخیر و همچنین مشخصات 700 بازداشت شده قسمت های دیگر این گزارش را تشکیل می دهد.
گزارش کامل را در اينجا بخوانيد[+]


Labels: , ,

Thursday, July 02, 2009

نــه! بــه کيش تازيـان - اســلام

نسل آخوند را باید برچید

شاهین کاویانی



نسل آخوند را باید در ایران برچید تا هرگز ایران و ایرانیان گرفتار این چنین آفتی نگردند. حوزه های "بنام" علمیه را باید بست تا این کارخانه آخوندسازی، جنایتکاران دیگری از خود بیرون ندهند. حوزه های "بنام" علمیه که بویی از علم و دانش نبرده اند تنها مکانی برای چاپ و پخش اراجیف و خرافات اسلامی در باب نکاح، جماع، امر دخول بر زنان و دخول بر حیوانات، دخول واجب و حرام و سنت و شبه، قصاص و کشتار، نجاست، آداب واجبی کشیدن و حجامت، عطسه و آروغ زدن و آداب دارالخا و ..... (نگاه کنید به: در احکام اسلامی[+]) بیش نیستند و آنچه از مغز این امامه بسران خارج میشود چرندیاتی بیش نیست که به درد همان خلا میخورد و بس.
هر که میخواهد از اسلام و مسلمانی بداند به کتاب های پوسیده و واپسمانده اسلامی روی آورد و خود بخواند و بفهمد که این فرقه و درونمایه آن(جماع و نکاح و دخول شبه و....) چیست!!! هر کس هم نمیتواند بدون "مرجع تقلید" زندگی کند، یعنی خرد و دانش کافی برای پیدا کردن راستی و درستی را ندارد و باید مانند یک گوسفند دنباله رو احمق دیگری باشد، در باغ وحش ها میمونی با یک کتاب قرآن در قفس نگهداری خواهد شد تا این نابخردان از آن میمون پیروی کنند و آنرا "مرجع تقلید" خود بدانند. یک میمون دارای سرشتی پاکتر و بی آزارتر از یک آخوند است و هر چه از او تراوش میشود همانی است که تاکنون از دهان آخوند تراوش شده و خواهد شد.

آخوندها در پیدایش چیزی بجز گروهی نوحه خوان و سینه زدن نبودند(نگاه کنید به: آخوند تاریخچه پیدایش...[+]) و در ایران تا آغاز سلسه صفوی گروهی به نام آخوند و یا مذهب شیعه به گونه امروزی وجود نداشت. در آغاز قرن نهم هجری بیشتر مردم ایران و شهرهای پرجمعیت مانند اصفهان، قزوین، ابهر، زنجان، مزدقان، شیراز، گلپایگان، یزد، تبریز، اردبیل، مشگین، اهر نخجوان و غرب ایران یکدست همگی سنی شافعی مذهب بودند( [+]1). تا اینکه شاهان تازی پرست صفوی به زور شمشیر و چماق به شیعه کردن ایران و ایرانیان دست زدند(2). در تبریز، پایگاه شاه اسماعیل در دو شبانه روز بیش از بیست هزار نفر و در طبس هفت هزار نفر را سربریدند. در کاشان حدود هزار نفر و در شمال شرقی ایران ده هزار نفر را کشتند. تا جایی که شاه اسماعیل خونخوار تکه های بدن مردم را برای ترساندن مخالفین هدیه می فرستاد(3).

ملا، نوحه خوان و روضه خوان بوجود آمد تا برای سر بریده حسین تازی گریه کنند و مردم را به گریه آورند تا نان شبی بدست آورند، ولی پس از به قدرت رسیدن شاهان صفوی چون دستگاه تازه پای ترکان(آق قو یونلو) صفوی نیاز به مداحان و روضه خوانان در مسجدها و در بالای منبرها داشت این گروه مفت خوار را اجیر کرده و بکار گرفت. چون این گروه بجز اراجیف و چرندیات و خرافات چیز بیشتری درباره شیعه نمی دانستند(4)، دستگاه صفوی نیاز در این دید تا مشتی مفت خوار حرفه ای از شیعیان عراق، لبنان و سوریه به ایران وارد کند. یکی از نخستین چنین ملایی، ملا علی بن عبدالعالی کرکی مشهور به "محقق ثانی" از مردم کرک حومه شام بود(5).

همانگونه که پیش از صفویان نیازی به این گروه از مفت خواران نبود، امروز هم دیگر چنین نیازی به آنها نیست. این دکان ِ نان خواری و سواری گرفتن از مردم را خود این آخوندها ساخته اند، که آنها تنها پل میان این جهان و آن جهان هستند و مردم نیازمند "مرجع تقلید" هستند. این گفته از میان مردم نیامده است ونه که از خود آخوند می آید که برای رابطه با "امام در چاه" به آخوند نیاز است، چون تنها آنها هستند که میتوانند با داخل چاه گفتگو و تماس داشته باشند. مردم نادان هم هر چه به آنها خورانده میشود اگر بیش از یک نسل دوباره گویی شود می پذیرند و سپس به نسل پس از خود وامیگذارند.

آخوند و پیروان کیش تازیان خود را ایرانی نمی دانند بلکه نخست تخم تازی و مسلمان و سپس خود را ایران زاده می دانند. هیچ کس با تنها فارسی سخن گفتن ایرانی نمی شود، ایرانی نمی اندیشد و ایران دوست نمی شود. پیروان کیش تازی دست پرورده فرهنگی بیگانه، با فرهنگ و تاریخ ایرانی هیچ دوستی و همبستگی ندارند. قهرمانان آنها کسانی هستند که ایران را به خاک و خون کشیده اند و ایرانیان را دسته دسته کشتار کرده اند. اگر سُنی مذهب باشند عمر و عثمان جنایتکار را می پرستند و اگر شیعه باشند علی آدمکش و حسن زنباره و حسین تازی که خودش در کشتار مردم تبرستان شرکت داشته است(نگاه کنید به: کشتار ایرانیان بدست حسن و حسین[+])را مقدس و پاک می نگارند. چگونه یک آدمکش و کشتارگر در نگر اینها مقدس و پاک میشود جای شگفتی دارد!!! این گروه و پیروان آنها بدرستی همانند اراذلی هستند که بدستور خلیفه خود عمر، عثمان و علی در 1400 سال پیش به ایران هجوم آوردند و ایرانیان را دسته دسته کشتار کردند و زنان و کودکان را به اسارت بردند و در بازارهای برده فروشی به ناچیزی فروختند.

تازیان دشمنان دیرینه ایرانیان سه بار به ایران هجوم آورده اند. نخستین بار در زمان شاهپور بزرگ ساسانی بود که تازیان از خردسالی شاه بهره بردند و به کشتار و ویرانی شهرهای ایرانی دست زدند که در آخر شاهپور آنها را گوشمالی سختی داد. بار دوم در پایان سلسله ساسانیان و پادشاهی یزدگرد سوم بود که همه از کشتار و جنایات تازیان در آن زمان آگاه هستیم که تاکنون هم نتوانسته ایم از شر این فرهنگ بدوی رهایی یابیم. بار سوم در هجوم صدام حسین بود که همه کشورهای عربی در این جنگ با ایران و ایرانیان شرکت داشتند و صدام را یاری میدادند.

امروز هم مانند تاریخ ننگین اسلام می بینیم که هرگاه سیدهای امامه سیاه می خواهند ایرانیان را سرکوب کنند از تازیان لبنان و سوریه و فلسطین برای اینکار بهر می برند و با وارد کردن جنایتکاران لبنانی و فلسطینی و ... به کشتار و سرکوب ایرانیان دست می زنند. از آغاز دوران خلافت تازیان سرکوب و کشتار ایرانیان به همین شیوه بوده است. هرگاه شورشی در ایران و شهرهای ایرانی رخ می داد، خلیفه از نیروهای تازیانِ خارج از ایران برای کشتار ایرانیان بهره میبرد. امروز هم چنین است، خلیفه وقت؛ رهبر؛ ولی فقیه و یا هر چه می خواهید نامش را بگذارید برای سرکوب ایرانیان از تازیان بهره میبرد.

امروز، باری، دیگر تازیان در لباس پلیس ایرانی، به درخواست فارسی زبانانی که در ایران زاده شده اند، اجیر و برای توهین، سرکوب، کشتار ایرانیان به ایران آورده شده اند و همه در تلویزیون ها می بینیم که با چه اشتیاقی، این بیگانگان بر سر ایرانیان، چه زن و چه مرد، می کوبند.

به هر روی همانگونه که دستگاه دینی ِ صفوی آخوند را به ایران وارد کرد میتوان به همانگونه آخوند را از ایران یکپارچه خارج کرد و به زباله دانی تاریخ ریخت.
پاینده ایران
شاهین کاویانی[+]

Labels: