بـی پـايـان

مسلمانانِ ايران، نام و ننگ را نمی‌ شناسند و از حاکميت ِ دشمنانِ ايران هم شرمسار نمی شوند. مسلمان ِ ايرانی، در ولايت فقيه، موالی است و ايران ستيزان مولای او هستند

Monday, December 21, 2009

اسـلافـروشـان کهنــه کار


رستاخیز ایرانیان و دشمنانش


سیامک مهر




تمامی تلاش اسلامگرایان و حامیان بین المللی ایشان به جهت نگه داشتن جامعهء ایران در اسارت و قفس اسلام بکار می رود.

در جهت انحراف قیام ایرانیان، از سوی اسلامفروشان و اصلاح طلبان کوشش بسیار به خرج می رود که ماهیت و هویتی شیعی و مظلومیت فروش و واپسگرا برای جنبش سبز جعل شود و موضعی دفاعی و تقدیری و تقیه ای در برابر حاکمان اسلامی به خود بگیرد و به قضا و قدر (راه سبز امید) ایمان بیشتری پیدا کند تا روش های رادیکال با شعارهای تند و انقلابی.
بیانیه های میرحسین موسوی و افاضات عطاء الله مهاجرانی و محسن کدیور و سروش و یوسفی اشکوری و حبیب الله پیمان و سایر اسلافروشان کهنه کار و نیز فتواهای آخوند حسینعلی منتظری که پیوسته و بی وقفه از کانال فاضلاب ایشان تخلیه می شود، جملگی به هدف منحرف ساختن و فرسودن و مصادرهء قیام ایرانیان بر علیه حکومت هزاروچهارصدسالهء اسلام پرداخته می گردد. آخوند منتظری و صانعی و سایر مراجع از منظر و مقام یک شخص مفرد و منفرد سخن نمی گویند. کلام اینان اظهار نظر شخصی نیست. تلاش مراجع همواره در جهت بازسازی مناسبات میمونی میان مرجع و مقلد است. هر فتوای مراجع به قصد تعطیل کردن و از کارانداختن خرد انسان و نقض عاملیت و سلب اختیار و انتخاب مردمان و افسار بستن بر گردن ایشان است. امروز وقتی افرادی در اپوزیسیون که به رغم نامسلمانی و بی اعتقادی دینی، فتواهای مراجع و فقها را همسو با خواسته ها و مواضع سیاسی و تاکتیکی ِ خود می بینند و اظهار رضایت و شادمانی می کنند، در حقیقت زنجیرهای فردای خویش و فردای ملت خود را می بافند.

اصلاح طلبان و اسلامخواهان بیشتر مایلند جنبش سبز بجای اینکه از دلاوری های رزمندگانش حماسه بسازد، بر مزار شهدایش سوگواری کند. اینان معتقد به خونریزی نیستند ولی از ریختن خون جوانان به عنوان مصالحی برای شهید بازی و چهلم ها و اربعین ها و عزاداری و شرح جزئیات شکنجه و ظلم هایی که بر آنان رفته استقبال می کنند. ( خون بر شمشیر پیروز است). برای محبوسین در کنار زندان اوین جلسهء دعای توسل برگزار می کنند، سفرهء افطاری می گسترند و روزهء سیاسی می گیرند. حتا برای اینکه مظلومیت خود را با صغارت خود تکمیل کنند در به در به دنبال یک علی اصغر می گردند. همانطور که میرحسین موسوی در بیانیه شمارهء 14 خود برای پسربچهء سیزده ساله ای که می گویند در 13 آبان 57 کشته شده است ماتم می گیرد.

بسیار سعی می شود که جنبش سبز را نهضت اسلامی ِ دعا کمیلی ها و با ماهیتی حسینی و کربلایی قلمداد کنند. آنان در نهایت خواهند کوشید برای حفظ تعادل پیروان ساده لوح خویش شکست ها را پیروزی بشمارند، یعنی پیروزی جناح اصلاح طلب را پیروزی ملت ایران وانمود کنند. این حقیقت زمانی آشکار خواهد شد که اصلاح طلبان و دوم خردادی ها و خط امامی ها که اینبار فشار از پایین را به جنبشی گسترده از سیاهی لشکرها تبدیل کرده اند بر جناح حاکم پیروز شوند و دولت تشکیل دهند و مردم را به خانه ها برگردانند تا سماق بمکند. واقعاً اصلاح طلبان گمان گرده اند که زنان و مردان و جوانان ایرانی به خیابان ها می ریزند، باتوم می خورند، گلوله می خورند، خون می دهند، شکنجه می شوند و تجاوز می بینند که آخوندها و قاتلان و بازجوها و اطلاعاتی ها و پاسدارهایی نظیر خاتمی و کروبی و موسوی و ابطحی و حجاریان و مهاجرانی و گنجی و تاج زاده و محسن آرمین به قدرت برسند؟ عجب خواب شیرینی!

بدون شک از اسلام در ایران فقط همین جمهوری اسلامی اش باقی مانده است و این حقیقت را آیت الله ها بهتر و عمیق تر از هرکسی درک کرده اند. دینکاران و اسلامباره ها تمامی سعی و کوششی که به خرج می دهند در جهت نجات اسلام و دکان خویش از پس سقوط و سرنگونی نظام نکبت الهی است. تمامی تلاش اسلامگرایان و حامیان بین المللی ایشان به جهت نگه داشتن جامعهء ایران در اسارت و قفس اسلام بکار می رود. همانگونه که تازیان متجاوز و بنی امیه و بنی عباس برافتادند اما آیین تباهی اسلام در مذهب شیعه بازسازی و خودی شد و تا اعماق جان و جهان ایرانی خلید و رخنه کرد و از یک امپراتوری و تمدنی عظیم و جهانی، کشوری کوچک و جامعه ای عقب مانده و فقیر و غرق در باتلاق خرافه و جهل و جهالت ساخت، اینک اصلاح طلبان و آیت الله ها و آیات عظام و مراجع تقلید با پدافند آشکار غارتگران بین المللی در پی ایجاد فصل و فاصله ای در اذهان مردمان میان جمهوری اسلامی و سه دهه دزدی و جنایت و تبه کاری این رژیم از یک طرف و با اسلام و ایدئولوژی ِ همین نظام و تطهیر مافیای روحانیت از سوی دیگر، تلاش پردامنه ای را آغاز کرده اند.


یکی از مزخرف ترین حرف هایی که لقلقهء زبان اسلامفروشان است و به آن دامن می زنند، آمار نود و چند درصدی مسلمانان ایران است که شاید از انبان انگلیس و استعمارگران و کارگزاران آنان در رژیم اسلامی استخراج شده باشد، وگرنه در بلاد اسلامی و در قلمرو اهریمن که شمشیر الله از رگ گردن به هر انسانی نزدیکتر است، تاکنون هیچ اسیر و گروگان این آیت الله ها و حجج اسلام هرگز جرئت نداشته است که بی دینی و بی خدایی و یا بی اعتقادی خود را نسبت به آیین اهریمن و مکتب تجاوز و تباهی اسلام آشکارا ابراز کند.

اساساً
آنکس که می گوید نود و هشت درصد از مردم ایران مسلمانند، بطور وقیحانه ای به ایرانیان توهین می کند. این سخن بی اساس و پوچ بدین معنی است که اکثریت مردم ایران عقب مانده و خرافاتی و عرب پرست و تروریست و جن زده و منگل و خل و چل و عبدالله و گوسفند هستند و راه علاج و درمانی هم برایشان متصور نیست.
نود و هشت در صد مردم مسلمانند یعنی اینکه اکثریت ملت ایران سربرند، قاتلند، یکدیگر را سنگسار می کنند، دست و پای همدیگر را می برند و در جهل و جنون و جنایت غوطه ورند و از بام تا شام پیوسته به حقوق و آزادی های یکدیگر تجاوز می کنند. چنین سخن یاوه ای را پس از افاضات تکراری آخوند محسن کدیور و برخی دیگر از اسلامباره ها، آخرین بار از دهان اجاره ای احمد کریمی حکاک در مصاحبه با تلویزیون صدای آمریکا شنیدیم. بدون تردید چنین آماری حداقل سه قرن تجربهء بریتانیای کبیر و اروپای استعمارگر و حافظان اصلی بیضهء اسلام در خاورمیانه و آفریقا و کشورهای موسوم به اسلامی را پشت سر خود دارد.

ادامــــــه در «گزارش به خاک ايـران»[+]

سیامک مهر
Monday, November 09, 2009
پيـامـکـی بـه سيـامک مهـر


Labels:

Wednesday, December 16, 2009

شیـادان دیـن‌فـروش


پرسش! آذرخش خرد است نه نشان نادانی


مردو آناهید



دین‌فروشان بیشتر از هر شعبده بازی، با نمایش دروغ، چشم مردمان را بسته و آنها را منتر کرده-اند.
هیچ ویروسی زیان آورتر از دین و هیچ راهزنی ستمکارتر از دین‌فروش نیست. زیرا ویروس تن بیمار را می‌ آزارد، دین چشمه-ی خرد مردمان را می‌ خشکاند.
راهزن دارایی یا جان کسانی را می‌ رباید. دین‌فروش آزادی را از جامعه می‌ دزدد و وجدان انسان را در سیاهچال ترس به گروگان می‌ گیرد. بیمار، از زهر ویروس رنج می‌ برد، او پادزهری را، برای تندرستی، می‌ جوید. پیرو، از اندیشیدن و نزدیک شدن به آگاهی (کفر) می‌ ترسد، او از هر انگیزه-ای، که در ایمانش خراش ایجاد کند، می‌ گریزد.



دین‌فروش کسی است که احکام الله را (یا احکام معبود دیگری را بزک کرده و آنها را با پوشش‌های دروغ به ساده دلان فرو می‌ کند)

دین‌فروش مانند یک شعبده باز است. او می‌ خواهد کالایی را که مردم نمی‌ شناسند، پدیده-ای را که وجود ندارد، به دروغ به نام حقیقت به مردم فرو کند.

در دیدگاه اسلام‌فروشان، خردمندان جهان، آنان که آزادانه در پیرامون جهان هستی اندیشه کرده یا می‌ کنند، همگی جاهل هستند. الله چشم و گوش خردمندان را بسته است که آنها - دروغ را به نام- حقیقت نپذیرند تا آتش دوزخ از هستی-ی آنها فروزان گردد.

دین‌فروشان از انسان آزاد، که می‌ بایست پرسان و جوینده باشد، برده-ای، گوش به فرمان، می‌ سازند.


معیار همه-ی دین باوران: حاکمیت خالق بر مخلوق است. یعنی در باور آنها انسان برده خلق شده و برای شناخت حکمت خالق خود ناتوان است. از این روی آنها نمی‌ توانند پسماندگی، دروغوندی، خردسوزی، انسان ستیزی، برده پروری را در دین‌ها شناسایی کنند.

دین‌فروشان، در فریب‌خوردگان دین، ویژگی‌های انسان را سرکوب می‌ کنند و از او برده-ای می‌ سازند، خودکار و خودستیز، که او نیاز به زنجیر و تازیانه ندارد.

مردو آناهید
آدينه ۲۰ آذر ۱٣٨٨ - ۱۱ دسامبر ۲۰۰۹

ادامــــــه[+]


Labels: