اسـلافـروشـان کهنــه کار
رستاخیز ایرانیان و دشمنانش
سیامک مهر
در جهت انحراف قیام ایرانیان، از سوی اسلامفروشان و اصلاح طلبان کوشش بسیار به خرج می رود که ماهیت و هویتی شیعی و مظلومیت فروش و واپسگرا برای جنبش سبز جعل شود و موضعی دفاعی و تقدیری و تقیه ای در برابر حاکمان اسلامی به خود بگیرد و به قضا و قدر (راه سبز امید) ایمان بیشتری پیدا کند تا روش های رادیکال با شعارهای تند و انقلابی.
بیانیه های میرحسین موسوی و افاضات عطاء الله مهاجرانی و محسن کدیور و سروش و یوسفی اشکوری و حبیب الله پیمان و سایر اسلافروشان کهنه کار و نیز فتواهای آخوند حسینعلی منتظری که پیوسته و بی وقفه از کانال فاضلاب ایشان تخلیه می شود، جملگی به هدف منحرف ساختن و فرسودن و مصادرهء قیام ایرانیان بر علیه حکومت هزاروچهارصدسالهء اسلام پرداخته می گردد. آخوند منتظری و صانعی و سایر مراجع از منظر و مقام یک شخص مفرد و منفرد سخن نمی گویند. کلام اینان اظهار نظر شخصی نیست. تلاش مراجع همواره در جهت بازسازی مناسبات میمونی میان مرجع و مقلد است. هر فتوای مراجع به قصد تعطیل کردن و از کارانداختن خرد انسان و نقض عاملیت و سلب اختیار و انتخاب مردمان و افسار بستن بر گردن ایشان است. امروز وقتی افرادی در اپوزیسیون که به رغم نامسلمانی و بی اعتقادی دینی، فتواهای مراجع و فقها را همسو با خواسته ها و مواضع سیاسی و تاکتیکی ِ خود می بینند و اظهار رضایت و شادمانی می کنند، در حقیقت زنجیرهای فردای خویش و فردای ملت خود را می بافند.
اصلاح طلبان و اسلامخواهان بیشتر مایلند جنبش سبز بجای اینکه از دلاوری های رزمندگانش حماسه بسازد، بر مزار شهدایش سوگواری کند. اینان معتقد به خونریزی نیستند ولی از ریختن خون جوانان به عنوان مصالحی برای شهید بازی و چهلم ها و اربعین ها و عزاداری و شرح جزئیات شکنجه و ظلم هایی که بر آنان رفته استقبال می کنند. ( خون بر شمشیر پیروز است). برای محبوسین در کنار زندان اوین جلسهء دعای توسل برگزار می کنند، سفرهء افطاری می گسترند و روزهء سیاسی می گیرند. حتا برای اینکه مظلومیت خود را با صغارت خود تکمیل کنند در به در به دنبال یک علی اصغر می گردند. همانطور که میرحسین موسوی در بیانیه شمارهء 14 خود برای پسربچهء سیزده ساله ای که می گویند در 13 آبان 57 کشته شده است ماتم می گیرد.
بسیار سعی می شود که جنبش سبز را نهضت اسلامی ِ دعا کمیلی ها و با ماهیتی حسینی و کربلایی قلمداد کنند. آنان در نهایت خواهند کوشید برای حفظ تعادل پیروان ساده لوح خویش شکست ها را پیروزی بشمارند، یعنی پیروزی جناح اصلاح طلب را پیروزی ملت ایران وانمود کنند. این حقیقت زمانی آشکار خواهد شد که اصلاح طلبان و دوم خردادی ها و خط امامی ها که اینبار فشار از پایین را به جنبشی گسترده از سیاهی لشکرها تبدیل کرده اند بر جناح حاکم پیروز شوند و دولت تشکیل دهند و مردم را به خانه ها برگردانند تا سماق بمکند. واقعاً اصلاح طلبان گمان گرده اند که زنان و مردان و جوانان ایرانی به خیابان ها می ریزند، باتوم می خورند، گلوله می خورند، خون می دهند، شکنجه می شوند و تجاوز می بینند که آخوندها و قاتلان و بازجوها و اطلاعاتی ها و پاسدارهایی نظیر خاتمی و کروبی و موسوی و ابطحی و حجاریان و مهاجرانی و گنجی و تاج زاده و محسن آرمین به قدرت برسند؟ عجب خواب شیرینی!
بدون شک از اسلام در ایران فقط همین جمهوری اسلامی اش باقی مانده است و این حقیقت را آیت الله ها بهتر و عمیق تر از هرکسی درک کرده اند. دینکاران و اسلامباره ها تمامی سعی و کوششی که به خرج می دهند در جهت نجات اسلام و دکان خویش از پس سقوط و سرنگونی نظام نکبت الهی است. تمامی تلاش اسلامگرایان و حامیان بین المللی ایشان به جهت نگه داشتن جامعهء ایران در اسارت و قفس اسلام بکار می رود. همانگونه که تازیان متجاوز و بنی امیه و بنی عباس برافتادند اما آیین تباهی اسلام در مذهب شیعه بازسازی و خودی شد و تا اعماق جان و جهان ایرانی خلید و رخنه کرد و از یک امپراتوری و تمدنی عظیم و جهانی، کشوری کوچک و جامعه ای عقب مانده و فقیر و غرق در باتلاق خرافه و جهل و جهالت ساخت، اینک اصلاح طلبان و آیت الله ها و آیات عظام و مراجع تقلید با پدافند آشکار غارتگران بین المللی در پی ایجاد فصل و فاصله ای در اذهان مردمان میان جمهوری اسلامی و سه دهه دزدی و جنایت و تبه کاری این رژیم از یک طرف و با اسلام و ایدئولوژی ِ همین نظام و تطهیر مافیای روحانیت از سوی دیگر، تلاش پردامنه ای را آغاز کرده اند.
یکی از مزخرف ترین حرف هایی که لقلقهء زبان اسلامفروشان است و به آن دامن می زنند، آمار نود و چند درصدی مسلمانان ایران است که شاید از انبان انگلیس و استعمارگران و کارگزاران آنان در رژیم اسلامی استخراج شده باشد، وگرنه در بلاد اسلامی و در قلمرو اهریمن که شمشیر الله از رگ گردن به هر انسانی نزدیکتر است، تاکنون هیچ اسیر و گروگان این آیت الله ها و حجج اسلام هرگز جرئت نداشته است که بی دینی و بی خدایی و یا بی اعتقادی خود را نسبت به آیین اهریمن و مکتب تجاوز و تباهی اسلام آشکارا ابراز کند.
اساساً
ادامــــــه در «گزارش به خاک ايـران»[+]
سیامک مهر
Monday, November 09, 2009
پيـامـکـی بـه سيـامک مهـر
Labels: سیامک مهر ایران جمهوری اسلامی Iran siyamak mehr Islam