اسلامزدگی يا زهرآب ِ کورانديشی
مـردو آنـاهيــد
اسلامزدگی برآيند ِ يک خوره است که از کودکی در بينش ِ مسلمانان جايگزين میشود. بينشی، که به اين زهرآب رنگ گرفته باشد، پديده-های ِ هستی را تنها در تنگنای اسلام میشناسد. خرد ِ اين کسان، در پيوند با اسلامزدگی، از کارآريی باز میماند، نگرش آنها، از تاريکخانه-ی اسلام، فراتر نمیرود. رهايی از اين بيماری، بدون شناسايی بُن نهاد ِ اين پليدی، بسيار دشوار است.
تا کنون کمتر انديشمندی يا پزشکی برای شناسايی يا درمان اين بيماری گام برداشته است. برای رهنمود و کاوش، در ژرفای ناخودآگاه ِ انسان، افزون بر دانايی به چشمی ژرف بين و نگرشی آزاد و روشن نياز است.
بيشترين کسان، که ديدگاه ِ خود ِ آنها به زهر ِ عقيده-ای آلوده شده است، نمیتوانند نشانه-های اين نابينايی را، در بينش خود يا در درون ِ ديگری، ببينند. از اين روی آنها نمیتوانند به ريشه-ی اين بيماری پی ببرند.
روشنفکرانی، که به بيماری-ی اسلامزدگی دچار شده-اند، آزادانديشی را نمیشناسند، آنها انسان را دين خو میدانند و آزادگان را بی بند و بار و ناآگاه میخوانند.
در اين نوشتار سخن از بيماری-ی اسلامزدگی است، گر چه از اسلامزدگان هم سخن رانده میشود.
ادامــــه[+]