بـی پـايـان

مسلمانانِ ايران، نام و ننگ را نمی‌ شناسند و از حاکميت ِ دشمنانِ ايران هم شرمسار نمی شوند. مسلمان ِ ايرانی، در ولايت فقيه، موالی است و ايران ستيزان مولای او هستند

Wednesday, November 11, 2009

اســلام دين مردارخوارهاست

رستاخیز ایرانیان و دشمنانش

سیامک مهر


اسلام دين مردارخوارهاست. اسلام از مرگ تغذيه می کند. مرگ انديشه ها، مرگ باورهای رنگارنگ انسانی.

اسلام از مرگ زندگی های خدايی، از مرگ خدايان و جان های خدايی و خداگونه تغذيه می کند.

اسلام در واژه واژه اش، در يک کلام کوتاهش، در الله اکبرش، در لا اله الا الله اش و در هر نماد و نشانه اش يعنی مرگ آزادی، مرگ برابری.

اسلام ايمان نيست، عبوديت است. بردگی و بندگی و خفت و خواری است.

اسلام دين نيست، ديوانگی است. اسلام دين مردم نيست، اسلام دکان آخوند است. همانطور که دکان قتل و غارت محمد، علی، عمر، حسن، حسين بود.




بيانيه های ميرحسين موسوی و افاضات عطاء الله مهاجرانی، محسن کديور، سروش، يوسفی اشکوری، حبيب الله پيمان و ساير اسلافروشان کهنه کار و نيز فتواهای آخوند حسينعلی منتظری که پيوسته و بی وقفه از کانال فاضلاب ايشان تخليه می شود، جملگی به هدف منحرف ساختن و فرسودن و مصادرهء قيام ايرانيان بر عليه حکومت هزاروچهارصدسالهء اسلام پرداخته می گردد. جالب اينجاست که آخوند منتظری که همواره به جای ايران از جغرافيايی به اسم، بلاد اسلامی(؟) نام می برد!؟

ماهيت ضدبشر و نابودگر، ضد آزادی و برابري، زن ستيز و زن آزار، انديشه سوز و روانپريش و در يک کلام گوهر و ذات ضد فرهنگ و ضد تمدن اسلام آشکار است.

اصلاح طلبان و خاتمی چی ها و عوامل و آدم های هاشمی رفسنجانی و شريکان سه دهه دزدی و جنايت و شکنجه و ترور و تجاوز حکومت اسلام، فرياد کودتا- کودتا برآوردند! هيچکس هم نپرسيد کدام کودتا؟
اصل انقلاب 57 کودتايی بر ضد مردم ايران بود. کودتايی بود که مافيای روحانيت هزارساله در کنف حمايت ائتلاف استعمارگران بر مردمی جن زده و اسلامباره آوار کرد.
اصلاً تمامی تاريخ اسلام، تاريخ کودتا بر عليه انسان بوده است.
آنچه به بعثت محمدتازی و ظهور اسلام شناخته شده، کودتای قطاع الطريق ها؛ محمد، علی، عمر و ساير دزد های مدينه برضد برابری و آزادی و حقوق طبيعی نوع بشر بوده است.

واقعاً اصلاح طلبان گمان گرده اند که زنان و مردان و جوانان ايرانی به خيابان ها می ريزند، باتوم می خورند، گلوله می خورند، خون می دهند، شکنجه می شوند و تجاوز می بينند که آخوندها و قاتلان و بازجوها و اطلاعاتی ها و پاسدارهايی نظير خاتمی و کروبی و موسوی و ابطحی و حجاريان و مهاجرانی و گنجی و تاج زاده و محسن آرمين به قدرت برسند؟ عجب خواب شيرينی!
تمامی تلاش اسلامگرايان و حاميان بين المللی ايشان به جهت نگه داشتن جامعهء ايران در اسارت و قفس اسلام بکار می رود.

نود و هشت در صد مردم ايران مسلمانند؟!
آمار نود و چند درصدی مسلمانان ايران از انبان انگليس و استعمارگران و کارگزاران آنان در رژيم اسلامی استخراج شده است.
اساساً آنکس که می گويد نود و هشت درصد از مردم ايران مسلمانند، بطور وقيحانه ای به ايرانيان توهين می کند. اين سخن بی اساس و پوچ بدين معنی است که اکثريت مردم ايران عقب مانده و خرافاتی و عرب پرست و تروريست و جن زده و منگل و خل و چل و عبدالله و گوسفند هستند و راه علاج و درمانی هم برايشان متصور نيست.
نود و هشت در صد مردم مسلمانند يعنی اينکه اکثريت ملت ايران سربرند، قاتلند، يکديگر را سنگسار می کنند، دست و پای همديگر را می برند و در جهل و جنون و جنايت غوطه ورند و از بام تا شام پيوسته به حقوق و آزادی های يکديگر تجاوز می کنند. چنين سخن ياوه ای را پس از افاضات تکراری آخوند محسن کديور و برخی ديگر از اسلامباره ها، آخرين بار از دهان اجاره ای احمد کريمی حکاک در مصاحبه با تلويزيون صدای آمريکا شنيديم. بدون ترديد چنين آماری حداقل سه قرن تجربهء بريتانيای کبير و اروپای استعمارگر و حافظان اصلی بيضهء اسلام در خاورميانه و آفريقا و کشورهای موسوم به اسلامی را پشت سر خود دارد.

می بايد اسلام را از همهء گفتمان های آزادی و دموکراسی و حقوق بشری حذف کنيم. پيراستن جامعهء انسانی و ايرانی از اسلام و آخوند خويشکاری هر فرد صاحب هويت و خردورز و روشنگر است. نگران ايمان مردم نباشيم. اسلام ايمان نيست، عبوديت است. بردگی و بندگی و خفت و خواری است. اسلام دين نيست، ديوانگی است. اسلام دين مردم نيست، اسلام دکان آخوند است. همانطور که دکان قتل و غارت محمد، علی، عمر، حسن، حسين بود.

ادامــــه اين نوشتار «سيامک مهــر - November 09, 2009» را در سایت «گزارش به خاک ايـران» بخوانيـد



Labels:

Monday, March 30, 2009


فاحشگی، مقام زن در اسلام


سیامک مهر



در نظام معیشتیِ اسلام، زنان تنها و تنها از طریق تن فروشی ارتزاق می کنند. محل و ممر درآمد زن در اسلام خدمات جنسی است. در اسلام هیچگونه راه و روش و طریق و شیوه و پیشه و کاری برای گذران زندگی زن و کسب درآمد و تأمین هزینه-های روزمره، به جز تن فروشی متصور نیست، توصیه هم نشده. البته پیرزنان عجوزه که فاقد کالای سکس برای فروشند، آورده شده که با دوک نخریسی خود را مشغول می کنند. شغل و حرفه-ی زنان در اسلام و قرآن روسپی-گری است. کلفتی برای شوهر و یا ارباب و نگهداری از فرزندان وی، به خودی خود و بدون ارائه سکس هیچگونه دستمزدی ندارد.

در اسلام از دو گروه زنان یاد شده است: زنان آزاد و کنیزان. در اسلام هر دو صفت آزاد و کنیز به وجه موهن بکار رفته است. چراکه زن آزاد یعنی زنی که برده نیست و در اینجا کلمه-ی آزاد به هیچ وجه به معنی آزادی نیست.
کنیز که وضعیتش معلوم و تکلیفش روشن است. کنیز برده-ای است خریداری شده و یا به غنیمت گرفته شده در غزوات و جنگ-های تجاوزکارانه-ی مقدس اسلام که دارای هیچ اختیار و انتخابی نیست و جانش موهبتی است که از جانب ارباب و صاحبش به وی ارزانی گردیده. کنیز در قبال دفع شهوت ارباب و پسران و دوستان وی و کلفتی برای آنان لقمه نانی می خورد و زنده می ماند.
اما زن آزاد به زنی گفته می شود که برای ارتزاق و اعاشه و گذران زندگی، از این امتیاز برخوردار است که ظاهراً مرد مسلمان متجاوز به خود را خود برگزیند و به اختیار به تن فروشی تن دردهد.(نکاح اسلامی) همین میزان از اختیار و انتخاب نیز، در جوامع پدرسالار و نظام مردسالارانه و اسلامی توسط پدر و یا سرپرست شرعیِ زن نادیده گرفته می شود و زنان جوان و بویژه دختران باکره بالاجبار به ازدواج-هایی ناخواسته تن می سپارند.
در اسلام سعی گردیده است که به هر میزان که ممکن است از سن ازدواج زنان بکاهند تا زمان بهره برداری جنسی از آنان افزایش یابد. اینکه محمد تازی عایشه را از شش سالگی با تفخیذ( درمالی) و سپس در نه سالگی به فیض دخول می رساند از رأفت اسلامی است و گرنه خمینی در تحریر الوسیله تفخیذ با نوزاد شیرخواره را نیز مجاز می شمارد.
مسلمانان ماله-کش که بطور بی امان به تفسیر مشغولند، زمانی که از زن-بارگی و شهوترانی پیامبر اسلام سخن می رود، دلیل ازدواج های متعدد و هوسرانی-های او را کمک به زنان بی سرپرست عنوان می کنند. گویی کمک مالی و یاری رساندن به زنان بی چیز و فقیر بدون جماع با ایشان ممکن نیست. توجه به این نکته نیز ضروریست که تعبیر «زنان بی سرپرست» فی نفسه توهین آمیز بوده و زنان را صغیر و سفیه و نابالغ دانسته و بدون وابستگی به مرد و به عنوان انسان کامل و مستقل به رسمیت نمی شناسد. زن در نگاه اسلامی و قرآنی در حقیقت به مثابه زائده-ای است که به گرداگرد عضو جنسی ِ زنانه شکل یافته است و لاجرم به اکراه و اجبار به صورت طفیلی ِ مرد می بایست تحمل شود.(پیدایش یافته از دنده-ی چپ مرد)
جماع خرانه-ی مرد مسلمان با زن، هیچ شباهت و سنخیت و همجنسی با عشقبازی ِ انسانی ندارد. دوسویه نیست و از مبحث فاعل و مفعولی است. زن در جماع اسلامی توسط مرد گائیده می شود.
(با پوزش) جماع اسلامی از اساس با مفهوم سکس و معاشقه و عشق-ورزی از زمین تا آسمان تفاوت دارد. زن مسلمان وسیله-ی دفع شهوت مرد است. فاقد اراده-ی جنسی و میل شخصی و به مانند احشام و جماد و نبات شناخته می شود. زن مسلمان می باید با بستن لنگ به کمر در هر حال و در هر لحظه-ای حاضر به یراق و آماده-ی ارائه خدمات جنسی به مرد بوده باشد. حتا هنگامی که سوار بر شتر در حرکت است. در جماع اسلامی، مرد مسلمان شبیه همین حاجی بازاری-های مؤمن و متدین جمعیت مؤتلفه-ای وقتی به خانه باز می گردد، زن عقدی و یا صیقه-ای خود را از گنجه و کمد درآورده و چون خوکی فحل به وی تجاوز می کند، از پیش یا از پس.(بقره 223) مرد مسلمان در قبال تملک زن شرعی ِ خویش، پول پرداخته و کالایی را خریده و مختار است که به هرگونه که می پسندد از متاع خویش بهره ببرد. در ازدواج-های اسلامی، زن شریک و همسر مرد نیست. این الفاظ تعارفات خررنگ کنی بیش نیست.
مرد مسلمان با پرداخت مهریه، زنی را می خرد و با پرداخت نفقه، وی را به مانند کالای جنسی و کلفت شخصی به خدمت می گیرد.(نساء 21 و 24)، حتا فرزندانی که از ازدواج-های اسلامی بوجود می آیند متعلق به مرد بوده، حتا جان-شان. به گونه-ای که اگر پدر فرزندش را به قتل برساند قصاص نمی شود. زن به دلیل اینکه در برابر خدمات جنسی و کلفتی از شوهرش مهریه و نفقه و دستمزد دریافت می دارد، لذا بچه-هایی که به دنیا می آورد دقیقاً شبیه نتیجه-ی زایمان-های اسب و الاغ در طویله-ی چوپان، به مرد تعلق می گیرد.

متعه و صیغه نیز که در مذهب شیعه مورد احترام بوده و به شدت تشویق می گردد، به منزله-ی کارخانه-ی فاحشه سازی، یکی از راه-هایی است که زنان لقمه نانی به کف آورند و از گرسنگی نمیرند. اساساً در موضوع صیغه و متعه صحبت از فاحشگی راندن از سوی منتقدین بی مورد و مضحک است. زیرا که زن در بینش اسلام و قرآن دقیقاً همان فاحشه است. تن فروش و روسپی است. چون قابل تصور نیست که هیچ زنی بدون دریافت دستمزد به جماع با مردی درآید. حتماً باید با مبلغ معلوم و مدت معلوم این عمل صورت گیرد.

نکته-ی تأسف آور آن است که هرگاه زنی با مردی دلخواه و دوست داشتنی آزادانه بیامیزد و از سر عشق و علاقه و احترام متقابل، بدون هیچ چشمداشت مادی و مالی به وی بپیوندد و عاشقانه و بنا بر نیاز طبیعی عشق بورزد، آخوند و اسلام و قرآن وی را هرزه و فاحشه و زناکار می خوانند و مستوجب تنبیه و تازیانه و سنگسار می دانند. بحث خفت بار و جدایی-افکن و سرکوب کننده-ی « محرم و نامحرم » و گناهان جعلی و موهوم جنسی که در اسلام ساخته و پرداخته شده، ریشه در همین معنا دارد.

قابل توجه است که تنها رابطه و مشارکت اجتماعی زن در اسلام منحصر به زمانی است که مورد معامله قرار می گیرد.( البته زن آزاد و نه کنیز و برده.) به بیان دیگر زن تنها در یک مورد و فقط به هنگام فروش سکس و چک و چانه زدن بر سر قیمت ارائه-ی خدمات جنسی (مهریه، نفقه و اجرت المثل) است که مورد گفتگو قرار می گیرد. از آن پس، یعنی پس از انعقاد قرارداد، زن به پستوی خانه و گنجه و کمد باز می گردد و وظیفه-ی شرعی ِ وی حفاظت و مراقبت از آلت تناسلی ِ خویش به عنوان مایملک شوهر و یا مایملک هر مردی است که از طریق قرارداد صیغه، فرج وی را خریده است. در جوامع پدرسالار و عشیره-ای و قبیله-ای همین میزان رابطه-ی اجتماعی نیز توسط پدر و پدربزرگ و برادر از زن دریغ گردیده و زن غیاباً خرید و فروش می شود.

در جامعه-ی انسانی، زنان تا زمانی که همچون مردان از کار شرافتمندانه و انواع بیمه-های اجتماعی، از جمله بیمه-ی بیکاری و ازکارافتادگی بی بهره بوده باشند و برای خورد و خوراک و پوشاک و مسکن و در مجموع جهت گذران زندگی و ارتزاق و معاش خود به مرد وابسته و محتاج باشند و به ناچار از طریق ارائه-ی خدمات جنسی به شوهر اسمی و یا هر مردی کسب درآمد کنند و نان بخورند، بدون تعارف روسپی و تن فروشند.


گزارش به خاک ایران[+]
سیـامک مهــر
Saturday, March 07, 2009

Labels: ,