بـی پـايـان

مسلمانانِ ايران، نام و ننگ را نمی‌ شناسند و از حاکميت ِ دشمنانِ ايران هم شرمسار نمی شوند. مسلمان ِ ايرانی، در ولايت فقيه، موالی است و ايران ستيزان مولای او هستند

Thursday, June 07, 2007

دکتـر مـصــدّق - 6


دکتر محمّد مصدّق؛ آسیب شناسی یک شکست


علی میرفطروس
(بخش ششــم)


* در آن دوران، در دیده و دیدگاه سیاستمداران ایران (خصوصاً دکتر مصدّق) دولت آمریکا نه تنها «بهترین دوست ایران» بود، بلکه این کشور، «مهد آزادی» و «قبله گاه آزادیخواهان و ملیّون ایران» بشمار می رفت!

* دکتر مصدّق در مذاکره با نمایندگان دولت آمریکا چنین وانمود می کرد که آمریکا بین دولت او و استقرار کمونیسم در ایران، باید یکی را انتخاب کند!

* آیزنهاور که با شعارِ «عقب راندن کمونیسم» به قدرت رسیده بود، با سیاستی جدید، ضمن قطع کمک های مالی به دولت دکتر مصدّق، خواستار برکناری وی گردید، امّا اجرای طرح سرنگونی دولت مصدّق با یک مشکل اساسی روبرو بود: مخالفت شاه با کودتا!



Mosadegh-Mirfetros


ایران، بخاطر موقعیّت استراتژیک و حسّاس خود در منطقه - از دیرباز - مورد طمع و طُعمهء روسیهء تزاری و سپس اتحاد جماهیر شوروی بود. ماجرای نفت شمال (1323) و غائلهء آذربایجان (1324) ایران را به یکی از اصلی ترین میدان های جنگ سرد بین شوروی و آمریکا بدل ساخته بود. تضاد ایدئولوژیکِ جهان کمونیست (شوروی) با جهان آزاد غرب (آمریکا) تضاد میان این دو قُطب را دوچندان می کرد، هم از این روست که در آغاز گفته ایم: سرنوشت ایران معاصر را دو مسئلهء اساسی رقم زده است: یکی، نفت، و دیگری: همسایگی با اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی.
در سال های 30-32، بحران مالی و وخامت اوضاع اقتصادی دولت مصدّق، بن بست مذاکرات نفت بین ایران و انگلیس، بروز آشفتگی های اجتماعی و گُسترش فعالیت های حزب توده در شهرها و روستاها، آمریکا را نسبت به امکان قدرت گیری حزب توده عمیقاً نگران می ساخت، از این رو دولت آمریکا با کمکهای مالی، عمرانی و بهداشتی - از طریق طرح «اصل چهار» (8) - ضمن تقویت دولت مصدّق، کوشید تا از توجّهء ایران به شوروی یا از نفوذ آن کشور در ایران، جلوگیری کند، در این راستا، تنها در سال 1952 (1331) علاوه بر کمک های مالی، بهداشتی و عمرانی، دولت آمریکا تعداد 42 تانک شرمن به دولت مصدّق تحویل داد و بیش از 300 افسر ایرانی را برای دیدن آموزش نظامی، به آمریکا دعوت کرد.
در این دوران، در دیده و دیدگاه سیاستمداران ایران (خصوصاً دکتر محمّد مصدّق) دولت آمریکا، نه تنها «بهترین دوست ایران» بود، بلکه این کشور «مهد آزادی» و «قبله گاهِ آزادیخواهان و ملیّون ایران» بشمار می رفت.
با چنین جایگاهی، در اختلافات نفتی بین ایران و انگلیس و تهدیدات دولت انگلیس برای حمله به ایران و یا در پاسخ به اولین پیشنهاد انگلیس در تدارک کودتا برای سرنگونی دولت مصدّق، دولت آمریکا نه تنها مخالف اقدامات تجاوزکارانهء انگلیس علیه ایران و نیز مخالف طرح کودتا علیه دکتر مصدّق بود، بلکه عموم سیاستمداران این کشور با کمک های مالی، نظامی و عمرانی به تقویت و تحکیم دولت مصدّق مصمّم بودند، زیرا که در این دوران، حمایت از ناسیونالیسم و دولت های ملّی از هدف های استراتژیک آمریکا در مقابله با نفوذ کمونیسم بود.
بنابراین: در اختلاف ایران و انگلیس و خصوصاًٌ پس از قطع رابطهء دیپلماتیک بین دو کشور، آمریکا در نقش یک «میانجی» کوشید تا جای خالی انگلیس را در مقابله با «وحشت ســرخ» پُر نماید. دولتمردان آمریکا در آن دوران - برخلاف دولت انگلیس- معتقد بودند که: بی توجّهی به گرایش ها و آرمان های ملّی در منطقهء خاورمیانه، باعث رانده شدن مردمان این منطقه به سوی اردوگاه شوروی می شود. آنها اعتقاد داشتند که ناسیونالیسم در کشورهای خاورمیانه، برج و باروی مستحکمی در مقابله با کمونیسم شوروی می باشد.
هندرسون، سفیر امریکا، در گزارشی به وزیر امور خارجهء آمریکا، ضمن ارائهء ارزیابی مشترک خود و همتای انگلیسی خویش، دربارهء اوضاع ایران تأکید می کند:
6 نوامبر 1951 [15 آبان 1330] 9 بعد از ظهر، تلگراف: 888.2553/11-651، سرّی، فوری
1- فرض ما بر این است که هدف مشترک، فوری و تعیین کنندهء آمریکا و انگلیس در ایران، جلوگیری از افتادن این کشور در چنگال کمونیسم است. ... پیگیری این هدف باید پایهء همهء کوشش های دولتین آمریکا و انگلیس در ایران بشمار آید. اگر تصوّر شود که به خطر افتادن منافع تجاری ما - مانند به خطر افتادن منافع حاصل از نفت ایران یا اجرای شیوهء 50-50 درتقسیم سود حاصله از فروش نفت - ممکن است تحقّق یافتن این هدف اساسی آمریکا و انگلیس را در درازمدّت به مخاطره اندازد، اینگونه منافع تجاری احتمالاً در درجهء دوّم اهمیّت قرار دارند. باید به خاطر آورد که عامل نوینی در صحنهء خاورمیانه وارد شده است. تبلیغات شوروی و سازمان های کمونیستی تلاش می کنند تا رهبری نهضت های ملّی را به چنگ آورند.
2- اگر هدف اساسی آمریکا و انگلیس می باید تحقّق یابد، لازم است تا در ایران حکومتی درستکار و کارآمد - با برنامهء اصلاحات مثبت - بر سرِ ِ کار آید تا از جذبهء حزب توده بکاهد. آید تا از جذبهء حزب توده بکاهد.

* * *

کودتای کمونیست ها در چکسلواکی ( فوریه 1948) و سپس جنگ کُره (1950) این نگرانی را در میان سیاستمداران آمریکا تقویت کرد که دولت مسکو نه تنها از طریق جنگ، بلکه از طریق بسترسازی های محلّی، ایجاد جمعیّت ها، احزاب و سازمان های داخلی و نفوذ در دولت ها، می تواند به توسعهء نفوذ خود و سرانجام به تسلّط بر کشورهای نفت خیز خاورمیانه - ادامه دهد.
سازمان C.I.A که در سال 1947 تشکیل شده بود، در سال 1950 هنوز کارائی و تجربهء کافی در عملیات خرابکارانه و تبلیغات ضدکمونیستی نداشت، امّا جنگ کُره و تحوّلات جاری در ایران و هشدار روزافزون مأموران آمریکائی دربارهء «خطر استیلای وحشت سرخ بر ایران» باعث گردید تا ترومنِ دموکرات در سال 1952 در یک تجدید نظر آشکار، «اقدام به جنگ به خاطر ایران» را در سرلوحهء سیاست های منطقه ای خود قرار دهد.
بی تردید، تبلیغات و برآوردهای مأموران و سیاستمداران آمریکائی دربارهء سلطهء «وحشت سرخ بر ایران» و کمّ و کیف قدرت و نفوذ حزب توده، خالی از اغراق نبود، امّا، هم تهدیدها و تلقین های شخصِ دکتر مصدّق (در مذاکره با مقامات دولت آمریکا) و هم تظاهرات و اقدامات رادیکال حزب توده - بعنوان بزرگ ترین و برجسته ترین سازمان کمونیستی در خاورمیانه - بر نگرانی تسلّط احتمالی حزب توده دامن می زد. در این باره کافی است بدانیم که در فاصلهء 1331 تا 1332، ده ها اعتصاب و تظاهرات کارگری و شهری – عموماً – تحت رهبری و هدایت حزب توده بود. (9) از این گذشته، حضور افراد رادیکالی مانند دکتر علی شایگان، مهندس زیرک زاده، مهندس احمد رضوی و حسین فاطمی در کابینهء دکتر مصدّق باعث تشدید نگرانی های دولت آمریکا بود چرا که مثلاً: دکتر علی شایگان از یک سابقهء «توده ای» و پیوند با محافل شوروی برخوردار بود، بطوری که حسین مکّی می نویسد: «بیشتر بدبختی ها را دکتر شایگان و فاطمی برای مصدّق ایجاد کردند .... شایگان زمانی که در شیراز محصّل بود، مقالاتی برای روزنامهء «طوفانِ» فرّخی یزدی می نوشت و با سفارت شوروی هم ارتباط داشت. این مطلب را دکتر انور خامه ای در کتاب «از انشعاب تا کودتا» نوشته است. این ارتباط نه به وسیلهء حزب توده، بلکه مستقیماً با سفیر روس بود، بهمین دلیل در محاکمهء سران حزب توده، دکتر شایگان وکالت آنها را قبول کرد ...». (مکّی، ج 1، ص 197، به نقل از: متینی، ص 364).
در مورد تهدیدها و تلقین های شخصِ دکتر مصدّق دربارهء خطر کمونیسم، یادآور می شویم:
دکتر مصدّق در دیدار از آمریکا و گفتگو با ترومن (رئیس جمهور) و اچسن (وزیر امورخارجهء آمریکا) در 23 اکتبر 1951 ضمن اشاره اوضاع بسیار بدِ اقتصادی ایران، تأکید کرد که نیروی مسلّح و پلیس ایران مدت 2 ماه است که هیچگونه حقوقی دریافت نکرده اند و خودِ این امر، به تنهائی خطر مهمّی بشمار می رود. او تأکید کرد که بودجهء دولت، با کسری حدود چهارصد میلیون تومان روبرو است و فقر و آشوب در سراسر کشور، گسترده است. معلّمین مدارس، حقوق ماهیانه ای به مبلغ یکصد تومان – که معادل 25 دلار است – دریافت می کنند، این مبلغ به دشواری هزینهء پرداخت اجارهء یک اطاق را در ماه کفایت می کند، در نتیجه: بسیاری از معلّمین، هوادار و متمایل به کمونیسم شده اند، و این افکار را در سراسر مدارس کشور ترویج می دهند. (نقل از: صورت جلسهء مذاکرات، در کاخ سفید، سند شمارهء 888.2553/10-2351)
مصدّق در مذاکرات متعدّد با هندرسون (سفیر آمریکا در ایران) نیز چنین وانمود می کرد که: دولت آمریکا بین دولت او (مصدّق) و استقرار کمونیسم در ایران، باید یکی را انتخاب کند، مثلاً: در تاریخ 13 ژانویهء 1952 (23 دی ماه 1331) دکتر مصدق، ضمن دیدار با هندرسون، درخواست کمک مالی فوری آمریکا برای ترمیم کسر بودجهء جاری دولت – به میزان تقریبی ماهی ده میلیون دلار- را به سفیر آمریکا تسلیم کرد. مصدّق در این دیدار با لحنی تهدیدآمیز گفت: «بدون این کمک مالی، به فاصلهء سی روز، ایران سقوط خواهد کرد و چه بسا حزب توده قدرت را بدست گیرد». مصدّق افزود: هرگاه از دریافت کمک آمریکا – فوراً- اطمینان نیابد، پس از 5 روز، وی ناچار به شوروی متوسّل خواهد شد.
هندرسون در برابر این «اولتیماتوم ِ» دکتر مصدّق، در گزارش مفصّل خود به وزارت امورخارجهء آمریکا نوشت:
تهران، 15 ژانویهء 1952، 6 بعد از ظهر: تلگراف 888.10/1-1552، شمارهء پیام: 2640 ، بکلّی سرّی، فوری
1- ما نسبت به مسئله و اوضاع کنونی ایران – که سریعاً در حال فروپاشی است- به ویژه دربارهء سخنان مصدّق که بدون دریافت کمک مالی خارجی در سی روز آینده، ایران با انقلاب مواجه خواهد شد، توجه و تأمّل بسیار کرده ایم. ما معتقدیم که مصدّق اینک دست به بزرگترین قمار خویش زده است که یا برندهء همه چیز یا بازندهء همه چیز می گردد. مصدّق می گوید این امید را دارد که اگر بتواند از آمریکا کمک مالی دریافت کند، تبدیل به یک قهرمان ملّی – حتّی بزرگ تر - شود و یک بار دیگر بر انگلیس پیروز گردد ... اگر هیچ کمک خارجی دریافت نشود، وی ممکن است در لحظات آخر توسط یک مجلس، مرعوب و یا بر اثر نوعی کودتا ساقط گردد، و یا ممکن است ایران به سوی هرج و مرج و بی نظمی بَرَود و امکان دارد که این بی نظمی به پیدایش رژیم های مختلفی که به احتمال قوی تحت کنترل اتحاد شوروی باشند، بیانجامد. مصدّق مشغول پروراندن این فکر در سر است تا در صورت عدم کمک مالی آمریکا یا عدم توافق با انگلیس، روس ها را برای کمک به ایران ترغیب نماید ... مصدّق تشخیص می دهد که روس ها – بدون هزینه و صرف هیچ منابعی - فرصت و شانس خوبی برای تسلّط بر ایران را دارند، با این حال، اگر مصدّق امیدِ دریافت فوری کمک های مالی آمریکا را از دست بدهد، صرف نظر از عواقب نهائی آن، احتمالاً در انجام معامله با روس ها – که بتوانند دولت وی را برای مدتی سرِ ِ پا نگهدارند - تردیدی نخواهد کرد.
...........................
3- ما باور داریم که مصدّق با روحیهء کنونی اش، هرج و مرج و انقلاب را به راحتی – بر آنچه که وی به مفهوم «تسلیم به انگلیس» تلقّی می کند، ترجیح می دهد. خواسته های او در طول زمان به سرعت ازحدّ خود فراتر رفته است و به نظر نمی رسد که او عقب نشینی نماید، بلکه درست برعکس – ما عقیده داریم که وی بیشتر از پیش به اقدامات ضدانگلیسی و ضد بیگانه به منظور برانگیختن احساسات و منحرف ساختن توجّهء مردم از نقاط ضعف دولت خود، روی می آوَرَد.
........................
........................
10- ما تردید داریم که وزارت امور خارجه [آمریکا] در فاصلهء 5 روزِ اعلام شده توسط مصدّق بتواند پاسخی کامل و اساسی تهیه کند ... اگر مصدّق هیچ پاسخی در فاصلهء 5 روز دریافت ندارد، ما نمی توانیم این احتمال را که وی دست به یک اقدام نسنجیدهء غیرقابل برگشت بزند، ندیده بگیریم ...

* * *

در اوّل اسفندماه 1331، آخرین پیشنهاد آمریکا و انگلیس (که خود آنرا «عادلانه ترین پیشنهاد ... که هیچگونه تغییری در مفاد آن داده نخواهد شد» توصیف کرده بودند) امید فراوانی برای خاتمهء اختلافات ایران و انگلیس برانگیخت و چنین تصوّر می شد که مصدّق نیز با آن موافق است و بعنوان «تحقّق ممکنات»، موضوع را هشتاد درصد خاتمه یافته می داند. متأسفانه این پیشنهاد، بخاطر میزان پرداخت غرامت به شکست انجامید (10). بنظر فؤاد روحانی، کارشناس ارشد و مشاور نفتی دکتر مصدّق: «بزرگترین مزیّت پیشنهاد این بود که تسلّط ایران بر ادارهء صنعت نفت را تأمین می کرد». دکتر پرویز مینا نیز ضمن اینکه ردّ این پیشنهاد از طرف دکتر مصدّق را «بزرگترین خطای مصدّق» می داند، تأکید می کند: «اگر واقعاً آن پیشنهاد پذیرفته می شد، رسیدن به هدف نهائی ملّی شدن صنعت نفت، بیست سال زودتر در ایران عملی می شد».
دکتر محمد علی موحّد نیز تأکید می کند: « ... موضع منفی مصدّق در برابر این پیشنهاد، اشتباه بود ... آنچه مصدّق می خواست نه تنها به بهای فروپاشی جبههء جهان غرب در برابر کمونیسم تمام می شد، بلکه ساختار امتیازات را در سراسر جهان، متزلزل می ساخت ...» (متینی، صص 341-342).
متأسفانه دکتر مصدّق در آخرین لحظات و - باز - در بیم از «وجاهت ملّی» و ترس از اتهام «سازش» و «خیانت»، بر اثر تلقین دو تن از مشاوران خود (دکتر علی شایگان و مهندس حسیبی) با ردّ ِ آخرین پیشنهاد آمریکا و انگلیس، آخرین تلاش ها و امیدها را در رسیدن به یک «توافق ممکن» بر باد داد.

* * *

اخراج متخصصّان انگلیسی از ایران (1951)، بستن سفارت انگلیس در تهران و قطع کامل روابط دیپلماتیک با دولت انگلیس (اکتبر 1952) و ردّ آخرین پیشنهاد نفتی از طرف دکتر مصدّق، نه تنها هرگونه تلاش و امید به حل اختلاف بین ایران و انگلیس را برباد داد، بلکه آمریکا را نسبت به دولت دکتر مصدّق، عمیقاً بدبین و ناامید ساخت بطوریکه مک گی (معاون وزیرامور خارجهء آمریکا) گفت:
- «ایران، دارای جامعه ای بیمار و دارای یک رهبر سیاسیِ بیمارتر است».
با ردّ ِ آخرین پیشنهاد آمریکا و انگلیس توسط دکتر مصدّق و اوضاع شکنندهء اقتصادی و آشفتگی های سیاسی- اجتماعی در ایران و پیروزی جمهوریخواهان در آمریکا (نوامبر 1952)، آیزنهاور (Eisenhower) که «عقب راندن کمونیسم» را یکی از شعارهای اصلی انتخاباتی خود قرار داده بود – علیرغم خوش بینی های اوّلیه اش در «حفظ مصدّق» - در یک برآوردِ تازه از اوضاع ایران، ضعف ها و کاستی های شخصیّی دکتر مصدّق را عاملی در گسترش روزافزون نفوذ کمونیسم در ایران دانست و تأکید کرد که: مصدّق با این ضعف ها و کاستی های شخصیّتی و نیز به خاطر انزوای روزافزون سیاسی باید برکنار شود و شخص دیگری جایگزین وی گردد... آنچه که این سخن آیزنهاور را موجّه و معتبر می ساخت انشعاب گسترده در جبههء ملّی و اختلاف شدید در صفِ یاران نزدیک مصدّق (یعنی: مکّی، بقائی، آیت الله کاشانی، حائری زاده و دیگران ...) بود. این اختلاف و انشعاب و انزوا باعث گردید تا در نظر دولت آمریکا، حزب توده، تنها میدان دارِ ِ عرصهء سیاست آیندهء ایران بشمار آید. در این میان، مرگ ناگهانی استالین و خلاء ناشی از آن (مارس 1953) و ابهام و آشفتگی در سیاست خارجی اتحاد شوروی، آیزنهاور و دیگر سیاستمداران آمریکا را به «حلّ هر چه زودتر مسئلهء ایران» ترغیب کرد.
سه هفته پس از آغاز زمامداری آیزنهاور، یک هیأت انگلیسی در سفر به واشنگتن و ملاقات و مذاکره با جان فوستر دالس (John Foster Dulles) وزیر امور خارجهء جدید آمریکا، و برادرش، آلن دالس (Allen Dulles ) رئیس جدید سازمان سیا، دولت آمریکا را به خطر ادامهء حکومت دکتر مصدّق و سلطهء حزب توده بر ایران، متقاعد ساخت (10 ژوئن 1953/20 خرداد ماه 1332)
در اوایل خرداد 1332، دکتر مصدّق در نامهء محرمانه ای به آیزنهاور، ضمن تقاضای کمک های مالی فوری، به احتمال سلطهء کمونیست ها - در صورت عدم کمک مالی آمریکا - اشاره نمود. آیزنهاور به این نامهء مصدّق پاسخی نداد و پس از یک ماه تأخیر، درخواست کمک مصدّق را صریحاً رد کرد.
دولت آمریکا که در زمان ترومن (Truman) با نخستین طرح کودتای انگلیسی ها مخالفت کرده بود، دومین پیشنهاد کودتا را پس از ناامید شدن قطعی از دولت مصدّق پذیرفت و سرانجام در اواسط ژوئیه 1953/اواخر تیرماه 1332 – بجای طرح انگلیسی ها- طرح عملیّات TPAJAX را تصویب کرد و کرمیت روزولت (Kermit Roosevelt) را به فرماندهی عملیات برگزید، با اینحال، به روایت گازیوروسکی (مصدّق و کودتا، صص 251 و 253): هم، بیرود (Byroade ) معاون وزیر امور خارجهء آمریکا، هم، هندرسون (سفیر آمریکا در ایران)، هم، ماتیسون (Mattison ) معاون هندرسون در ایران، هم، راجر گویران (Roger Goiran)رئیس پایگاه سازمان سیا در ایران، و چند تن دیگر از متخصّصان امور ایران در سازمان سیا با کودتا علیه مصدّق مخالف بودند.
تصویب شتابزدهء طرح T.P.AJAX شاید بی رابطه با تظاهرات عظیم و قدرت نمائی های توانمند حزب توده نبود زیرا که در یک ماه بعد، تظاهرات حزب توده در سالگرد قیام 30 تیر، عظمت و توانمندی این حزب را بر جبههء ملّی آشکار ساخت. سفارت آمریکا در تهران در گزارشات متعدّدی، نگرانی عمیق خود را از قدرت و توان حزب توده ابراز کرد. خلیل ملکی (یارِ ِ وفادار مصدّق) نیز در ناباوری و ناتوانی از این تظاهرات عظیم به دکتر سنجابی گفت:
- « ... آقا! دیگر چه برای ما باقی مانده؟ توده ای ها امروز آبروی ما را برده اند. این آقای مصدّق می خواهد با ما چه کار کند؟» (موحّد، ج 2، صص 757-759).
بطوری که گفته ایم: در طرح T.P.AJAX پیشوند «T.P» اشارهء اختصاری به حزب توده (Tudeh Party) بود و AJAX نیز نام رایج یک مادهء پاک کننده خانگی. بنابراین: هدف اساسی طرح، «پاکسازی ایران از حزب توده»
بود. با اینهمه، اجرای طرح آمریکا و انگلیس با یک مشکل اساسی روبرو بود:
مخالفت شاه با کودتا!

ادامه دارد

بخش آینده؛ 28 مرداد 32:
کودتا؟ ضدکودتا؟ یا خیزش مردمی؟

[+]mirfetros.com

پانویس ها:
8- اصل چهار ترومن؛ طرحی برای کمک ها و و کارهای عمرانی، کشاورزی، جنگلبانی و بهداشتی در کشورهای عقب مانده بود. این طرح، خدمات شایانی در ایران انجام داد و خصوصاً در ریشه کنی مالاریا در ایران نقشی اساسی داشت.
9- برای شرح دقیقی از چند اعتصاب مهم کارگری در این دوران، نگاه کنید به: ارسلان پوریا (عضو کمیتهء ایالتی حزب توده)، کارنامهء حزب توده، صص 402-406، 468- 474 و صفحات دیگر. برای آگاهی از قدرت واقعی حزب توده نگاه کنید به مقالات فخرالدین عظیمی و مازیار بهروز در: مصدّق و کودتا، صص 89-93، 121-143 و 321
10- برای آگاهی از آخرین پیشنهاد آمریکا و انگلیس نگاه کنید به: فؤاد روحانی، تاریخ ملّی شدن صنعت نفت ایران، صص 332-338.

0 Comments:

Post a Comment

<< Home