دکتـر مـصــدّق - 3
دکتر محمّد مصدّق؛ آسیب شناسی یک شکست
علی میرفطروس
(بخش سوّم)
* دکتر مصدّق دارای خصائل و فضائل مهمّی بود که وی را از دیگرِ رهبران سیاسی عصر، ممتاز و متمایز می ساخت.
* مصدّق، ملّی کردن صنعت نفت را ناشی از یک «الهام غیبی» و به توصیهء «شخصی نورانی» می پنداشت.
* در جریان رفراندومِ انحلال مجلس شورای ملّی، در تهران برای رأی دهندگان، دو صندوق، در دو مکان متفاوت تعیین کرده بودند تا موافقان و مخالفان مصدّق از یکدیگر متمایز و مشخّص شوند، شیوه ای که در هیچک از نظام های پارلمانی جهان سابقه نداشت!
برخی خصلت ها و خُلقیّات دکتر مصدّق:
دکتر مصدّق، بعنوان یکی از شریف ترین نمایندگان جنبش مشروطه خواهی، دارای خصائل و فضائل مهّمی بود (از جمله پاکدامنی، فسادناپذیری و عشق او به استقلال ایران) و بی تردید، وجود همین خصائل و فضائل بود که وی را از دیگرِ رهبران سیاسی عصر، ممتاز و متمایز می ساخت. دکتر متینی در «کارنامهء دکتر مصدّق» متأسفانه به این خصائل و فضائل توجّـهء چندانی نکرده بلکه بسان معلّمی سختگیر، بیشتر به «عیبجوئی» پرداخته است. این کم توجّهی شاید برای این بوده که با وجود مقالات و رسالات بسیار و عموماً اغراق آمیز دربارهء این خصائل و فضائل، نویسنده - اساساً- بدنبال بیان «ناگفته ها و ناشناخته ها» در کارنامهء دکتر مصدّق بوده است!
مقالهء حاضر - چنانکه از تیتر آن پیداست- در پی ِ آسیب شناسی شکست دکتر مصدّق می باشد. لذا لازم است که به برخی ضعف ها و کاستی های دکتر مصدّق اشاره ای داشته باشیم:
1-دکتر مصدّق و مذهب
دکتر مصدّق شخصیّتی بود با باورهای مذهبی که برای پیشبرد آرمان هایش، شور سیاسی را با نوعی «مظلومیّت» و «دادخواهی مذهبی» در هم می آمیخت و باعث همدلی و تحریک احساسات مردم می شد. در مجلس پنجم و ششم، دکتر مصدّق بیش از دیگر نمایندگان - حتّی نمایندگانی چون مدرّس، روحانی معروف - به دین اسلام تظاهر می کرد آنچنانکه می گفت: «باید مملکت را همیشه اصلِ اسلامیّت حفظ کند، امروز در مملکت ما اصلِ اسلامیّت، اقوا است» (متینی، ص 93، به نقل از: مصدّق، ص 190). اینکه دکتر مصدّق، رسالهء دکترای خود را دربارهء «وصیّت در حقوق اسلامی» تهیّه و تنظیم کرد، شاید ناشی از تعلّقات اسلامی وی بوده است.
مصدّق حتّی ملّی کردن صنعت نفت را ناشی از یک «الهام غیبی» می پنداشت و اظهار می کرد: « در خواب دیدم که شخصی نورانی به من گفت: دکتر مصدّق! برو و زنجیرهائی که به پای ملّت ایران بسته اند، باز کن .... وقتی به اتفاق آراء (طرح) ملّی شدنِ صنعت نفت از کمیسیون گذشت، قبول کردم که حرف آن شخص نورانی غیر از الهام چیز دیگری نبوده است. بدین ترتیب: مصدّق کوشش می کرد تا اقداماتش ضمن داشتن مشروعیّت سیاسی، رنگی از مشروعیّت یا حقانیّت مذهبی نیز داشته باشد. با چنین حقانیّت و مشروعیّتی بود که مصدّق در برابر مخالفان می گفت: « انتقاد از دولت، بی جا است»، یا «هر کس که مخالف دولت است، مخالف ملّی شدن نفت است» (همان، صص 241 و 262 و 263)
با چنان اعتقاداتی، مصدّق تاریخ تشکیل جلسهء شورای امنیّت سازمان ملل متحد در نیویورک را برای رسیدگی به شکایت دولت انگلیس علیه ایران (به علّت همزمانی با ایّام عزاداریِ تاسوعا و عاشورا) 3 روز به تأخیر انداخت.
درکابینهء اوّل دکتر مصدّق نیز در حاليكه مذهبی متعصّبی بنام باقر كاظمی، وزير امور خارجهء مصدّق شد، مهندس مهدی بازرگان؛ معاون وزير فرهنگ و دكتر مهدی آذر (پزشك عمومی) نیز وزير فرهنگ دولت دكتر مصدق گرديد كه اولين اقدامش بستن مدارس مختلط (دخترانه- پسرانه) بود! همچنین، منع فروش مشروبات الکلی و مخالفت با دادن حق رأی به زنان، از تصمیمات اوّلین کابینهء دکتر مصدّق بود. او در سخنرانی ها و پيام هايش - غالباً - ايران و اسلام را با هم و در كنار هم بكار می بُرد. در واقع، از این زمان است که ما شاهد تولّد و رشد مفاهیمی مانند «ملّی - مذهبی» در فرهنگ سیاسی ایران هستیم.
2- اعتقاد به قدرت انگلیس
آن باور مذهبی و فرهنگ قضا و قَدَری، تجلّی دیگری نیز داشت و آن اینکه: دکتر مصدّق اعتقاد شگفتی به «دست انگلیسی ها» داشت و معتقد بود که در ایران، سنگی بر سنگ، بند نمی شود مگر به خواست و رضای دولت انگلیس، هم از این روست که وی، کینهء شدیدی نسبت به سیاست انگلیسی ها داشت، کینهء شدیدی که - گاه- احتیاط و عقلانیّت سیاسی را از مصدّق سلب می نمود و او را - حتّی نسبت به نزدیک ترین یارانش- بدبین و بدگمان می ساخت (برای نمونه نگاه کنید به: مکّی، صص 462 و 463؛ متینی، صص 269-271). بقول جرج مک گی: «مصدّق هر امرِ بدی را به انگلستان نسبت می داد» (مهرگان، ص 210). با اینحال مصدّق، خود، کتمان نمی کرد که به کمک و موافقت تامّ ِ انگلیسی ها بود که وی به استانداری ایالت فارس و آذربایجان منصوب شده بود. (همان، ص 33 ، به نقل از: مصدّق، صص 341-342)
3- مصدّق و مجلس
با وجود تحصیلات عالیه در رشتهء حقوق، دکتر مصدّق علاقهء چندانی به مجلس شورای ملّی نداشت. او دوستدار مجلسی بود که بقول خودش « نمایندگان کَت بسته» مُجری اوامر و آرمان های او باشند. از این رو، مصدّق، بارها، مجلس شورای ملّی را «دزدگاه» و «خاک بر سرِ این مجلس» نامیده بود.
در درگيری ها و مناقشات مصدّق با مجلس و شاه، او نه به نصّ ِ قانون اساسی بلكه به «روح» آن استناد می كرد، مثلاً او با همين «روح قانون اساسی» در 25 مردادماه سال 32 فرمان شاه (مبنی بر عزل او از نخست وزيری) را رد كرد و ضمن پنهان كردن متن اين فرمان از همكاران و وزرای كابينه اش و بازداشت حاملان فرمان شاه، در اقدامی شتابزده، به تشویق و تلقین دکتر فاطمی، اين امر را «شكست كودتای 25 مرداد» ناميد.
مصدق، مجلس شورای ملی را «باشگاهی از خائنين به مصالح ملّت» می ناميد. او «مصالح ملّت» را آنچنان كه خود می خواست تفسير مي كرد و در اين راه تا آنجا پيش رفت كه انتخابات مجلس دورهء هفدهم را (كه تحت نظارت دولت خودِ او برگذار شده بود) به محض آگاهی از باخت كانديداهای جبههء ملّی در شهرستانها، باطل ساخت و سپس در يك شرايط نامتعارف، هيجانی، شتابزده، غيردمكراتيك و غیرقانونی - با حمايت گستردهء حزب توده - ضمن انجام يك همه پرسی يا رفراندوم (در 12 مردادماه 32) فقط با بیش از صدوپنجاه هزار رأی در تهران، مجلس شورای ملّی را تعطیل کرد، اقدامی كه نه تنها با مخالفت شاه، بلکه حتّی با مخالفت شدید ياران نزديك مصدّق مانند دكتر غلامحسين صديقی (وزير كشور)، سنجابی، پارسا، معظّمی، حسیبی و خلیل ملکی همراه بود. شگفت اینکه در تهران برای رأی دهندگان، دو صندوق در دو مکان متفاوت، تعیین کرده بودند تا موافقان و مخالفان مصدّق از یکدیگر متمایز و مشخّص شوند! شیوه ای که در هیچیک از نظام های پارلمانی جهان سابقه نداشت.
مصدّق به دو دلیل به فکر انجام رفراندوم افتاده بود:
1- حسین مکّی به عضویّت هیأت نظارت بر اندوختهء اسکناس برگزیده شده بود در حالیکه مصدّق - به علّت نبودن درآمد نفت، با چاپ محرمانهء 312 میلیون تومان اسکناس اضافی- می ترسید که مکّی این راز را برملا کند.
2- اینکه مصدّق می دانست که در مجلس، اکثریت ندارد و اگر کار به استیضاح برسد، با رأی منفی (عدم اعتماد مجلس) روبرو خواهد شد.
دکتر سنجابی از یاران نزدیک مصدّق در این باره می گوید:
«پس از انتخاب مکّی به عضویّت هیأت نظارت بر اندوختهء اسکناس، نزد مصدّق رفتم و او را در حال عصبانیّت و آشفتگی مطلق دیدم. به من گفت: آقا! ما باید این مجلس را ببندیم ... این مجلس مخالف ماست و نمی گذارد که ما کار بکنیم، ما باید مجلس را با رأی عامّه ببندیم ... بنده (سنجابی) گفتم: جناب دکتر! من با این نظرِ شما مخالف هستم، شما امروز از جهت انتخاب آقای مکّی ناراحت هستید ... من با بستن مجلس مخالفم و دلایلم را هم مفصّلاً خدمت تان عرض می کنم ... افکار عمومی را شما دارید ولی افکار عمومیِ امروز با افکار عمومیِ دو سال پیش تفاوت دارد. این افکار عمومی، زیاد مورد استفاده قرار گرفته و خیلی خسارت و آسیب بر آن وارد آمده است: اختلافات در میان ما افتاده، دو سال بیشتر است که مسئلهء نفت حل نشده، بین شما و شاه اختلاف بروز کرده، توده ای ها نیرو و قدرت گرفته اند، همهء این ها باعث تشویش مردم شده است ... شما (اگر) مجلس را ببندید، در غیاب آن، ممکن است با دو وضع مواجه شوید: یکی اینکه فرمان عزل شما از طرف شاه صادر شود، دیگر اینکه با یک کودتا مواجه شوید، آن وقت چه می کنید؟ (مصدّق) گفت: شاه فرمان عزل مرا نمی تواند بدهد و بر فرض هم بدهد ما به او گوش نمی کنیم، امّا امکان کودتا؛ قدرت حکومت در دست ماست و خودمان از آن جلوگیری می کنیم ... (همان، صص 353-354، به نقل از: سنجابی، صص 134-136).
مصدّق در پاسخِ مخالفت دکتر سنجابی با رفراندوم به وی گفت:
- «معلوم می شود که جناب عالی امروز صبح، چَرس کشیده اید!»
دکتر صدیقی (وزیر کشور مصدّق) نیز دربارهء غیرقانونی بودن رفراندوم گفت:
«گریه کردم و به او (مصدّق) گفتم: هر چه شما بگوئید ما اجرا می کنیم، امّا رفراندوم، کار درستی نیست». (همان، ص 352-353، به نقل از نراقی، ص 192)
دکتر معظّمی، رئیس مجلس (منتخب هوادارانِ دکتر مصدّق) نیز در اعتراض به تصمیم رفراندوم، از ریاست مجلس استعفاء کرد ...
ادامه دارد
mirfetros.com
Labels: Dr. Ali Mirfetros, Dr. Jalal Matiniِ, Dr. Mosadegh
0 Comments:
Post a Comment
<< Home