بـی پـايـان

مسلمانانِ ايران، نام و ننگ را نمی‌ شناسند و از حاکميت ِ دشمنانِ ايران هم شرمسار نمی شوند. مسلمان ِ ايرانی، در ولايت فقيه، موالی است و ايران ستيزان مولای او هستند

Saturday, April 14, 2007

جنبش سرخ جامگان - 3


تأثير باورهای مـهــری (ميتـرائـی) بر عقايد و آئين های سرخ جامگان



BABAK


بالهء " بابک " از سرگذشت حماسی بابک خُرمدين در قيام سرخ جامگان
* عـکس از سايت «سـازمـان بـالــهء ايـران»[+]


* * *
از روايات تاريخی بر می آيد که خـداش اقداماتی در جهت بهبود وضع کشاورزان و پيشه وران انجام داد و به همين جهت وقتی اخبار فعاليت های او به اسدبن عبدالله قسری (حاکم دست نشاندهء خليفهء اُموی در خراسان) رسيد، وی مأموران و جاسوسان بسياری را برای دستگيری خـداش بـه مــرو فـرستاد. خـداش پس از مدتی دستگير و به حاکم خراسان تسليم شد و هنگام برخورد با اسدبن عبدالله قسـری با وی به دُرشتی و دشنام سخن گفت، چنانکه حاکم خراسان دستور داد " زبانش را کَنـدَنـد، دست هايش را بـُريـدنـد، چشمانش را کـور کردنـد و جسدش را بـه دار آويختنـد ".

قتل خـداش اگر چـه به جنبش خـرّمدينان در نواحی خراسان آسيب رساند، اما باعث نابودی آن نگرديد و هواداران خداش سال ها به نام خـِداشيـّه به مبارزات خويش ادامه دادند. حدود 20 سال بعد (137 / 755) با قتل ابومسلم خراسانی به دست منصور عباسی، نخستين قيام متشکل خـرّمدينان آشکار شد. در اين سال وقتی خبـر ابومسلم به خراسان و جبال رسيد، خـرمّدينان برآشفتند و سر به شورش برداشتند. به گزارش مسعودی:
" سنباد يکی از خـرّمدينان بود که از نيشابور به خونخواهی ابومسلم قيام کرد ".

خواجه نظام الملک در ذکر قيام سنباد تأکيد می کند که در سال (137 / 755) مردم کوهستان يا جبال (همدان، کـرج، ری، اصفهان، نهـاونـد و جـز آنهـا) " از درمی نیم درم (يعنی 50درصد) رافضی و مـزدکی بودنـد ".
بـه نظر می رسد که بعداز قتل ابومسلم خراسانی، دسته های مبارز مذهبی (شيعيان و زرتشتی هـا) و گروه های سياسی (هـواداران ابومسلم خراسانی) و مزدکيان جديد (خـّرمدينان) با يکديگر متحد شده و اين اتحاد يا ائتلاف در قيام سنباد در سال (138 / 756) شکل گرفته باشد بطوريکه:
"چون رافضيان نام مـهــدی شنيدند و مزدکيان نام مــزدک، از رافضيان و خـّرمدينان، خلقی بسيار بر وی گـِرد آمدند... و مذهب خـّرمدينی با گبـری (زرتشتی) و تشيع آميخته شد. و بعداز آن، در سـِّر با يکديگر می گفتندی تا هر روزی پرورده تر شد، تا به جايگاهی رسيد که اين گروه را مسلمانان و گبـران، خـّرمدين می خواندند".
نرشخی نيز در ذکر قيام ِ مـُقـّنع (159 / 777) از يک سردار و فرماندهء بزرگ قيام به نام حشـوی خـرّمی نام می برد.

بـدين ترتيب، می توان گفت که در طول ساليان دراز، عقايد خّرمدينان يا مزدکيان جديد در کنار ديگر عقايد اجتماعی – سياسی و آئين های فلسفی – دينی زيست و در مسير اين همزيستی ها با جذب عناصر تازه ای از باورها و انديشه ها تکامل يافت. ازين رو، عقايد خرّمدينی در جنبش سـرخ جامگان نه به عنوان يک آئين ناب مزدکی، بلکه به عنوان افکار و عقايدی که در طول دوره های تاريخی و بر حسب ضرورت ها و شرايط سياسی – اجتماعی، تحول يافته است بايد مطالعه و بررسی شود. در اين مطالعه، به تأثير باورهای مـهــری (ميتـرائـی) بر عقايد و آئين های سرخ جامگان نيز بايد توجه کرد.

از سال (162 / 780) در گوشه و کنار ايران شورش هايی توسط خـرّمدينان روی داد که در اوج خود، از سال (201 / 816) ، به صورت جنبش سـرخ جامگان پديدار شد. اين جنبش سياسی – اجتماعی و مـلـی – مـذهبـی توانست بيش از 20 سال دستگاه خلافت عباسيان را بسختی تهديد کند، چنانکه به تصريح بسياری از مورخان: "نزديک بود خلافت عباسی را از پيش بردارد و مسلمانی را تغيير دهد". از اين رو: "خليفه، انديشه ای جز کار بابک در سر نداشت" و "همهء سپاه به حرب بابک مشغول بودی".

با آنچه گفته ايم، می توان پذيرفت که جنبش سـرخ جامگان واکنش اجتماعی، سياسی، مـلـی و مـذهبـی ِ ايـرانيان پس از حملهء اعراب بوده است. جنبش سـرخ جامگان همچنين محصول تضادهای اجتماعی، بی ثباتی های سياسی، کشاکش های درونی و شورش هايی بوده که بويژه با ظهور بابک، خلافت عباسی را دچار ضعف و آشفتگی کرده بودند.
از جملهء اين بحران ها و ستيزه گری هـا می توان به موارد زير اشاره کرد:
جنگ داخلی ميان امين و مأمون برای کسب قدرت خلافت عباسی (از سال 192 تا 198 / 807 تا 813) ، قحطی و گرسنگی در نواحی آذربايجان، خراسان، ری و اصفهان و در عين حال تحميل ماليات های سنگين بر مردم اين نواحی، طغيان مالکان و خرده مالکان عرب تبار در نواحی آذربايجان.

جنبش ســرخ جـامـگان به رهبـری بـابـک، متشکل تـرين، گستـرده تـرين و پـايـدارترين جنبش سيـاسی – اجتمـاعی ايـرانيـان در قـرن سوم / نُـهم و فصل درخشانی از تاريخ "جنبش های ملی" در ايـران است که پس از 22 سال پيـروزی، پـايـداری، و مقـاومت قهـرمـانـانــه اگر چـه سرکوب شـد، اما نقش اجتماعی و نتايج سيـاسی آن در تکامل تاريخی جامعه ايران بی تـأثيـر نبوده است.

مطالعه و بررسی جنبش سـرخ جامگان خالی از دشواری ها و ابهام های تاريخی نيست، چـرا که در طول سال ها تعقيب و سرکوب خـّرمدينان و سرخ جامگان، عقايد آنان توسط مورخين و مؤلفين متعصب اسلامی تحريف شده اند. به جرأت می توان گفت که منابع تاريخی دربارهء باورهای هيچ جنبشی اين همه به اختصار و ابهام سخن نگفته اند. از نظر وسعت تهمت و دشنام نيز می توان قيام بابک خـّرمدين را در کنار قيام مزدک و عقايد حسين بن منصور حلاج قرار داد.
با توجه به وسعت اين ابهام ها، اتهام ها و تحريف ها، می بايد که با شيوه ای تـاريخی به مطالعه و بررسی جنبش سرخ جامگان پرداخت.

ما البته در مطالعات خويش منبع تازه ای ارائـه نداده ايم، زيـرا که منابع اصلی راجع به خـّرمدينان و بابک خـّرمدين، مدت ها است که شناخته شده و انتشار يافته اند و در اين مورد، صد البته، فضل ِ تقّدم و تقّدم ِ فضل با استاد سعيـد نفيسی و سپس، بويژه، با دکتـر غلامحسين صديقی است، اما اگر بپذيريم که هر نسلی براساس رويدادهای تازه، نگاه نوينی به تاريخ و قهرمانان ميهن خويش می افکند، شايد کوشش ما، در مطالعه و بررسی جنبش سرخ جامگان بی فايده نباشد.

... ادامــه دارد ...

برگرفته از کتاب « هفت گفتـار »[+] علی ميـرفطـروس


0 Comments:

Post a Comment

<< Home