میراثخواران یک تاریخ عَصَبی
گفتوگوی مسعود لقمان «روزنامک» با علی میرفطروس
داستایوسکی میگوید:
«قدمی تازه برداشتن
کلامی تازه گفتن
این است آنچه که عوام از آن میهراسند.»
علی میرفطروس با حضوری چهل ساله در فضای روشنفکری ایران، کوشیده است تا در حدِ توان خود، رسالت روشنفکرانهاش را در ارتقای آگاهی و انتقال تجربیّات تاریخیِ گذشتگان، ایفا کند. از نشریهی دانشجوئیِ «سهند» (تبریز، بهار 1349) و کتاب معروفِ «حلّاج» (تهران، اردیبهشت 1357) ... تا آخرین کتاب او: «دکتر محمّد مصدّق؛ آسیبشناسی یک شکست» (کانادا، 2008)، میرفطروس - اساساً - در هیأت یک نویسنده و محقّقِ «متفاوت» جلوه میکند.
ویژگی دیگری که سلوکِ فرهنگی میرفطروس را ممتاز میکند، گوشهگیری یا انزوای آگاهانهی وی است. گوئی که او در «خلوت اُنسِ» خویش به آینده مینگرد و هنوز این شعرِ نیما را از مقدّمهی کوتاه کتاب «حلّاج» (اردیبهشت 1357)، زمزمه میکند:
«صبح وقتی که هوا روشن شد
همه کس خواهند دانست و بجا خواهند آوَرد مرا
که در این پهنهور آب
به چه ره رفتم و از بهرِ چهام بود عذاب؟»
میرفطروس بدنبال یک «تاریخ ملّی» است و کوشش می کند تا نقاط خاکستریِ تاریخ و شخصیّتهای تاریخی را نیز بهدیده بگیرد. در متن چنین چشماندازی است که او با عموم بازیگران اصلی تاریخ معاصر ایران، «همدلی و مرافقت» دارد (از رضاشاه و محمد رضا شاه و قوامالسلطنه و دکتر مصدّق تا آیت الله کاشانی و حسین مکّی و دکتر مظفّر بقائی و سرلشکر زاهدی و ...). کتاب «دکتر محمّد مصدّق؛ آسیبشناسی یک شکست» نمونهی برجستهای از این «همدلی و مرافقت» است.
ادامــه اين جستار را در «روزنامک» بخوانيــد
بیست و هشتم مرداد ماه؛ خیزش مردمی یا کودتا!
نگاهی به کتاب تازه علی میرفطروس!
نگاهی به کتاب دکتر محمد مصدق؛ «آسیبشناسی یک شکست» _
مرتضی ثاقبفر [+]
Labels: Iran, Mosadegh_Mirfetros_28 Mordad_Iran_ Tudeh Party
0 Comments:
Post a Comment
<< Home