بـی پـايـان

مسلمانانِ ايران، نام و ننگ را نمی‌ شناسند و از حاکميت ِ دشمنانِ ايران هم شرمسار نمی شوند. مسلمان ِ ايرانی، در ولايت فقيه، موالی است و ايران ستيزان مولای او هستند

Monday, August 23, 2010


تفاوت آزادیخواهی با آزاداندیشی


مـردو آنـاهيــد


کمتر دینی در جهان یافت می‌ شود که، آیین و احکام خود را حقیقت نداند و عقیده-ی دین-های دیگر را رد نکند. به زبانی کوتاه؛ هیچ دینی با دورنمایه-ی "منشور جهانی حقوق بشر" سازگاری ندارد. زیرا در بیشتر مذهب-ها انسان آزاد زاییده نشده است بلکه او مخلوقی است نادان که به اوامر خالق خود نیازمند است.
حقوقدانان جهانی، که این منشور را نگاشته-اند، آنها با آزاد گذاشتن پدیده-ی مذهب، دست انسان ستیزان را، در پروردن برده، آزاد گذاشته-اند. در این کوتاه-نگری، آنها آینده-ی جهانیان را به "زهر خردسوز دین" آلوده کرده-اند.
یا حقوقدانان، نگارندگان، "منشور جهانی حقوق بشر" همه-ی جهانیان را بشر نمی‌ دانسته-اند یا آنها انسان-ستیزی را هم بخشی از حقوق بشر می‌ دانسته-اند!؟

شهـريـور مـاه در سال-های بی شهـريـور
سخن از بررسی-ی دو دیدگاه با دو آرمان گوناگون است که آن دو در هنگامی کوتاه با یکدیگر همدوش می‌ شوند. خواسته-های هر دو دیدگاه با حکومت اسلامی سازگار نیستند. در این هنگام، که حکومت اسلامی بر مردم ایران حکمران است، این دو بینش، با دو دیدگاه گوناگون، همیار یا هم-آرمان‌ پنداشته می‌ شوند.
این گفتار در ستایش یا نکوهش یکی از این دو دیدگاه نیست بلکه نشان دادن دگرگون بودن آرمان کسانی است، که ندانسته و بیهوده با یکدیگر در ستیز هستند.
بیشتر روشنفکران، "سیاست-پیشگان"، برخی از دانشمندان و شمار ِاندکی از اندیشمندان از انبوه کسانی هستند که آرمان آنها تنها برانداختن یا دگرگون شدن این حکمرانی در ایران است. کشور-های زورمند و "فرمانروایان جهان" هم پیشتبان، و خریدار کارکرد این کسان و خواهان برآوردن آرمان آنها هستند. زیرا چنین کسانی می‌ توانند با بازگو کردن گفتاری شیرین، بیشترین شمار مردم را، در زمانی کوتاه، به دنبال خود بکشند.
هموندان ِهر بخشی، از این انبوه، از کمبود آزادی رنج می‌ برند. آنها خواهان آن آزادی هستند، که بتوانند، در راه ِ آرمان خود، آرزوهای مردم را بنگارند تا مردم برای رسیدن به آن سرآب جانفشانی کنند و آزادی-ی خود را به هموندان این بخش بسپارند.
بی گمان در هنگامی، که ویژگی-های جهان فراهم شوند، "زورمندان جهان" به سودِ بخشی از این انبوه وارد میدان خواهند شد و از این "آزمندان خودپرست" قهرمانان آزادیبخش خواهند ساخت، زیرا آزادیخواهی-ی این کسان، با میهن پروری پیوندی ندارد، آنها خواهان حکمرانی بر ایرانیان هستند نه خواهان فرمانروا شدن ِ ایرانیان.

پیکار این انبوه، با والیان حاکم، در شیوه-ی پیاده کردنِ احکام شریعت اسلام است. معیار این انبوه، برای حکمرانی، جدا از احکام پسمانده-ی شریعت نیست. آنها تنگنای دیدگاه خود را، که از روزنه-ی اسلام می‌ گذرد، بررسی نمی‌ کنند بلکه تنها از آشگار شدن پسماندگی-ی احکام شریعت اسلام، که مشروعیت خود را از آن خواهند گرفت، پرهیز می‌ کنند.

ادامــه[+]

Labels: ,

0 Comments:

Post a Comment

<< Home