بـی پـايـان

مسلمانانِ ايران، نام و ننگ را نمی‌ شناسند و از حاکميت ِ دشمنانِ ايران هم شرمسار نمی شوند. مسلمان ِ ايرانی، در ولايت فقيه، موالی است و ايران ستيزان مولای او هستند

Saturday, July 10, 2010


سفارشنامه-ی "داريوش بزرگ" به فرزندش "خشايار" بهنگام مرگ


مــردو آناهيــد


درغگو و کژ-زبان را به خود راه ندهی که هر دوی آنها کشور را به تباهی همی ‌کشند.
پيوسته بر چنين کسان سختگير باش و هرگز کار ديوان کشور و سامان شهروندان را به آنها نسپار که آنها بر مردمان ستم خواهند راند.
فراموش نکن که جوانمردی و گذشت بخشی از ساختار منش پادشاهان دادگر است. گذشت کردن، از ستمی که بر تو وارد آمده، بزرگی و جوانمردی تو است. گذشت کردن تو، از ستمی که بر ديگری گذشته، همانا ستمکاری تو بر ديگری است.

اينک که من از اين جهان می روم، همانا بيست و پنج کشور در فرمانروايی ايران است. در اين کشورها، (دریک) ایران رواج دارد و ایرانیان در آن کشور-ها، و مردم کشور-ها نیز در ایران، ارجمند می باشند.

جانشين من خشايارشاه بايد بسان من در پايداری پيوند اين سرزمين-ها با ایران بکوشد. راز نگهداری اين پيوند-ها در اين است که او مردمان اين کشور-ها را بر باور-های خودشان و شيوه‌-ی شهرآرايی آزاد بگذارد و هرگز به ارزش-ها و دانش-های آن مردمان به خواری نگاه نکند.

زنهار، زنهار هرگز خود، دادخواه و هم، داور مباش، هرآنگاه به دادخواهی نياز داشتی، آزاده‌-ای درستکار را به داوری برگزين. زيرا که اگر دادخواه، خودش داوری کند به ديگری ستم خواهد کرد.

ادامــه[+]

Labels:

0 Comments:

Post a Comment

<< Home