بينش مـردم ايـران بـه پليــدی اسلام آلـوده است
مردو آناهید
• آزادی درختی ست گسترده که باید نخست تخم آن در بینش (ذهن) مردم کاشته و سپس آبیاری بشود تا جوانه بزند و اندک اندک بروید. ...
• اگر همه-ی مردم ایران هم بدانند، که جامعه-ی سکولار زیبا و سودبخش است، آنها به کردار سکولار نیستند. این مردم، به امر الله خلق شده-اند، از ترس جهنم و در آرزوی بهشت زنده-اند، آنها از اوامر الله پیروی میکنند نه از خرد خویشتن.
آزادیخواهانی، که از ستم حکومتهای دینی رنج میبرند و شیفته-ی سامان مردمسالاری هستند، میتوانند دستکم از خود بپرسند: آیا، در مردمسالاری، عقیده-ای حق حاکمیت و حق حکمرانی بر مردم را دارد یا ندارد؟
اگر عقیده-ای چنین حقی را داشته باشد آن عقیده بر خرد و اندیشه-ی مردم حاکم است. یعنی بیشترین شمار این مردم، با چشم آن عقیده، به جهان هستی نگاه میکنند.
پس به کردار در چنین اجتماعی انتخابات، مجلس، نماینده و آرای مردم تنها پوسته-ای هستند میان تهی که برای نمایش در سازمانهای جهانی به کار میروند. زیرا در این اجتماع فتوا مقدس و هر اندیشه-ای، که در ورای آن فتوا باشد، کفر است. دانش و آزمونهای این مردم راهنمای آینده-ی آنها نیستند و زندگانی-ی آنها در تنگنای آن عقیده مرزبندی میشود.
اگر مردمسالاری، جدا از هر عقیده-ای، تنها بر پایه-ی دانش و خرد همگان سامان مییابد پس هیچ عقیده-ای حق حاکمیت و حق حکمرانی بر مردم ایران را ندارد.
سامان اجتماعی، "سکولار" یا "لاییک" ، که امروزه برای آینده-ی ایران بر سر زبان برخی از روشنفکران روان شده است، تنها در پندار این کسان میتواند مفهوم مردمسالاری را داشته باشد. زیرا با ویژگیهایی که آنها در این پندار گنجانده-اند، آن پندار در ایران، بازده-ای به جز مردمسالاری خواهد داشت. در آن سامان باورمندان مذهبی آزاد هستند که بینش مردم را تاریک نگهدارند ولی هیچ اندیشه-ای، که بتواند پسماندگیهای این عقیده-ها را آشگار سازد، آزاد نیست.
اگر در اجتماعی از چالش و کاوش، در پیرامون عقیده-ها، پیشگیری بشود در آن سامان آزادی نیست. آزادی زمانی ارزشمند است که مردم به کاستیها و پسماندگیهای جامعه بپردازند تا بتوانند جامعه-ی خود را نو به نو تازه کنند.
شریعتمداران که عقیده-ای پوسیده و سست به بازار آورده-اند، آن را حقیقت مطلق مینامند، ولی هیچ خردمندی این دروغ را نمیپذیرد، پس آنها مجبورند به کشتار دگراندیشان فتوا بدهند. پیروان از فتوای یک مفتی یا مجتهد اطاعت میکنند زیرا آنها از خردورزی میترسند و ناخودآگاه آزموده-اند که خرد با ایمان آنها سازگار نیست.
احکام اسلامی با هر حکومتی، به جز حکومت الله، در تضاد هستند. از این روی در اجتماع مسلمانان، که در آن حتا اندکی عقیده-ی اسلامی حاکم باشد، هرگز نمیتواند سامانی "سکولار" یا "لاییک" یا هر سامانی، که بر اندیشه-ی مردم ساختار داشته باشد، پدیدار بشود. زیرا اسلام بر پایه-ی خشم و جهاد استوار شده است نه بر شیوه-ی انباز و نیاز.
برخی بهبود و پیشرفت بینش فرهنگ اجتماعی را با بهبود و پیشرفت ابزارهای تولیدی به هم پیوسته میانگارند. این است که آنها آلودگیهای ذهن مردم را روبنایی میدانند و به آنها نمیپردازند.
اشاره-ای کوتاه به تفاوت فراهم ساختن ابزار با آماده ساختن بینش اجتماعی:
انسان آزموده است که، او میتواند از بیشتر پدیده-های تمدن بهره مند شود، او میتواند همسان فرآورده-های ساخته شده، که ویژگیهای آنها را میشناسد، بسازد یا با پرداخت پول آنها را بخرد. مانند مردمی که سالها با هنر ساختن ابزارهای توانمند آشنایی نداشته-اند واکنون میتوانند با پرداخت " نفت" از آنها بهره برداری کنند.
با این وجود، بهره برداری از ابزارهای تمدن مدرن نسبت به بینش و فرهنگ هر مردمی گوناگون است.
میبینیم که کاربرد یک ابزار پُرتوان (مانند جرثقیل) به نگرش مردمی بستگی دارد که بر آن فرمانروا هستند. هنرمندان سختیهای کار را با آن ابزار آسان میسازند و فرومایگان آن را برای ایجاد ترس در مردمان به کار میبرند.
ادامــــــه[+]
Labels: Iran Secularism religion Islam Secular society laïcité Laic, Mardu Anahid
0 Comments:
Post a Comment
<< Home